گروهی از قانونشکنان از پناهگاه خود دفاع میکنند تا اینکه رازی تکاندهنده درباره هویتشان و دشمنی که با آن مواجهاند، کشف میکنند. اکنون، در حالی که به دنبال راهی برای فرار از نابودی حتمی به دست پلیسهای شبیهسازیشده هستند، زمان به سرعت میگذرد.
دو برادر دوقلو که میخواهند زندگی پر دردسر خود را پشت سر بگذارند، به شهر زادگاهشان بازمیگردند تا دوباره شروع کنند. اما متوجه میشوند که شرارت بزرگتری در انتظار بازگشت آنهاست.
فیلمبرداری در ۲۶ مارس در تئاتر پالادیوم لندن با همراهی یک گروه زنده انجام شد. التون و برندی آهنگهایی از آلبوم جدیدشان به نام «چه کسی به فرشتهها اعتقاد دارد؟» را اجرا کردند.
سال ولوکانو در برنامه ویژه خود، ترسهای دوران نوجوانیاش که تا بزرگسالی ادامه یافتهاند را با لحنی جذاب و خندهدار مرور میکند؛ ترسهایی از دروغهای مربوط به رعد و برق، اشعار تهدیدآمیز دهه هشتاد و جنگ با پروانهها.
ورود ناگهانی دختر جوانی که ادعا میکند موجودی از او تغذیه میکند به مطب روانپزشکی جردن و مادرش، آنها را وادار به یافتن راهی برای متوقف کردن آن نیرو پیش از تسخیر کامل دختر میکند.
دوستان قدیمی بعد از ده سال دوری برای یک شب نوستالژیک پر از تفریح و بازی دوباره دور هم جمع میشوند. بعد از کمی زیادهروی در نوشیدن، تصمیم میگیرند یک بازی نوشیدنی انجام دهند، اما خیلی زود مشخص میشود که این بازی پیامدهای فراطبیعی دارد.
خبرنگار الکلی، داگی پیرس، توسط جنایتکاران "بانی و کلایو" گروگان گرفته میشود و فرصتی برای یک مصاحبهی مهم مییابد. او برای افشای رازهای آنها باید زنده بماند.
کریس رمزی و پاول چودری تصمیم میگیرند تا به طور علمی بدلکاریهای فیلم اکشن کریسمس را ارزیابی کنند، از جمله فرار از پشت بام و راه رفتن روی شیشههای شکسته.
این اثر، به ماجرای تکاندهندهٔ فرقهٔ اوم شینریکیو و حملهٔ مرگبار آنها با گاز عصبی در متروی توکیو در سال ۱۹۹۵ میپردازد و اولین نمایش آن در جشنوارهٔ ساندنس بوده است.
یک خانواده در دهه شصت میلادی، برای رسیدگی به ارثیه فامیل فوتشده به ملک او میروند و در آنجا با اسرار شوم، آیینهای قدیمی و اتفاقات عجیب و غریبی روبرو میشوند که در آن خانه پنهان است.
این مستند به بررسی فضای خاص یک فروشگاه مشهور جهانی میپردازد که محل گردهمایی و الهامگیری بزرگان موسیقی است. داستان مستند حول محور بازنشستگی نورمن هریس، بنیانگذار محبوب این مکان فرهنگی، و تغییرات پیش روی آن میچرخد.
در خیابانهای منطقه کلد اسپرینگز شهر بوفالو در ایالت نیویورک، برخی از مردم برای گذران زندگی خانواده خود به هر وسیلهای متوسل میشوند و دست به انتخابهایی میزنند که احتمالاً در آینده پیامدهای ناگواری برایشان خواهد داشت.
دو اسطوره ابدی. یک روایت حماسی. برای نخستین بار، آندرتیکر و کین در یک گفتگوی بیپرده دربارهی دوران حرفهای پرحادثهشان به تبادل نظر خواهند پرداخت. از مبارزات سخت و نفسگیرشان مقابل یکدیگر، تا اتحاد خللناپذیرشان در قالب تیم دو نفره، "برادران نابودی" پیوند میان آندرتیکر و کین را به شکلی بیسابقه به تصویر خواهند کشید.
در سرزمینی که آموزش دختران نافرمانی تلقی میگردد، بانویی صاحبنظر، بارقههای امید و مخالفت را برمیافروزد. شهامت ایشان، نهضتی را پدید میآورد که قادر است برای همیشه کشورشان را متحول سازد.