یک پناهنده بیخانمان برای یافتن شغلی جدید به یک آژانس کاریابی چند ملیتی اروپایی مراجعه میکند. اما این آژانس، به جای کمک به او، نقشههای دیگری برای او در سر دارد.
در یک گردهمایی کوچک خانوادگی، مردی اعلام میکند که همراه با همسرش نام فرزندی را که در انتظارش هستند، برگزیدهاند. آنها نام آدولف را انتخاب کردهاند؛ نامی منفور و مغضوب که از زمان پایان جنگ در سال 1945 بر هیچ کودکی گذاشته نشده است. این موضوع باعث مجادلاتی بی پایان در بین اعضای خانواده میشود که مقدمهای برای افشای رازهایی دیگر است.
یک گروه از کارگران ساختمانی آلمان، یک کار سخت را در یک مکان دور در حومه بلغارستان شروع می کنند. سرزمین های خارجی، احساس انسان را برای ماجراجویی بیدار می کند، اما با توجه به مانع و اختلافات فرهنگی با پیش داوری و بی اعتمادی مواجه می شوند و...
بیش از 65 میلیون نفر در سراسر جهان مجبور شده اند برای فرار از قحطی، تغییر آب و هوا و جنگ خانه خود را ترک کنند، که این بزرگترین مهاجرت انسان ها پس از جنگ جهانی دوم هست.
بعد از حمله بیگانگان به زمین به قصد پایان دادن به نسل بشر ، ایوان رون، یک نظامی تازه وارد برای حفظ آخرین بازماندگان از نسل بشر وظیفه سرپرستی گروهی محافظ بعنوان S.U.M.1 را بر عهده میگیرد که …
دارتانیان پس از تلاش برای نجات یک زن جوان از ربوده شدن، زخمی شده و رها میشود. در این میان او خود را به پاریس میرساند تا هرطور شده مهاجمانش را پیدا کند. اما دارتانیان نمیداند تلاشش او را به قلب یک جنگ واقعی خواهد کشاند که آینده فرانسه را تغییر میدهد. وی به زودی با آتوس، پورتوس و آرامئیس، سه تفنگدار پادشاه متحد شده و…
در ابتدای قرن بیستم، یتیمی به نام آندریاس اِگِر به درهای فرستاده میشود و بیشتر عمر خود را در آنجا میگذراند. او در طول هشت دهه زندگی، فقر، جنگ و خشونت را تجربه میکند، اما لحظاتی از شادکامی و عشق را نیز میچشد...
خانواده میرکو به او توصیه میکنند که جیسون، پسر اوتیسمیاش، را به یک مدرسه خاص بفرستند. میرکو با جیسون پیمانی میبندد که اگر جیسون به او در پیدا کردن یک تیم فوتبال محبوب کمک کند، او تمام تلاشش را میکند تا در مدرسه بماند...
نیشا یک دختر پاکستانی هست که با خانوده اش در نروژ زندگی میکند، وقتی پدر نیشا از عشق او به یک پسر با خبر میشود، بسیار عصبانی شده و به طرز بدی با او برخورد میکند و حتی خانواده او تصمیم به کشتنش میگیرند اما قرار میشود که به پاکستان ببرندش تا در کشوری که هیچوقت آنجا نبوده در کنار فامیل هایش زندگی کند...
یک رستوراندار که قبلاً فروشنده بوده و با برنده شدن در بازی پوکر صاحب ثروت شده است با یک پناهنده سوری که بتازگی به فنلاند آمده، دوست می شود و به او پیشنهاد کار و سرپناه می دهد...
در آخرین هفته های جنگ جهانی دوم، یک سرباز جوان آلمانی که برای بقا تلاش می کند، لباسی را برای گرم کردن پیدا میکند اما بعد پوشیدن درمیابد که این لباس یک کاپیتان نازی، رهبر سربازان است. پپس تصمیم میگیرد تا از این لباس به نحوه دیگری استفاده کند...