الجزایر ، 1997. تروریست هایی که خواهان دولت اسلامی و کهن هستند در همه جا هستند. زنان مظلوم واقع شده اند.دانشجوی جوان علاقه زیادی به انجام یک نمایش مد دارد.
گذشته و حال در زندگی یک توسعهدهنده تازه ثروتمند، یک عصبشناس جاهطلب که توسط اشتباهات دوران جنگ مانع شده است و یک زن جوان که بین مسیر عقل و احساس سرگردان است، برخورد میکند...
وسط صحرای الجزایر، در پاسخگویی خود، یک زن داستان خود را مینویسد. او به نام ملیکا است و در آغوش صحرا، به مسافران کامیونران و جانداران سرگردان، با استقبال از آنها برای یک سیگار، یک فنجان قهوه یا تخممرغ، خدمت میکند و در خوابها به خوشبختی میاندیشد...
یک تروریست به آمریکا سفر می کند و به عنوان دانشجوی مهندسی در معرض دید عموم پنهان می شود. در حالی که منتظر می ماند تا بقیه هم تیمی های تروریستی اش برای انجام یک ماموریت مرگبار به او بپیوندند، عاشق می شود که باورها و ماموریت او را به خطر می اندازد...
فیلمسازان دو مرد از یک جامعه فقیر الجزایری را معرفی می کنند. یکی میخواهد قوچ باارزش خود را آموزش دهد تا یک جنگنده قهرمان شود، در حالی که دیگری فقط میخواهد به اندازه کافی گوسفند بفروشد تا زندگی خود را تامین کند...
فاطمه، زنی قوی ، سرپرست ماساژورهای یک حمام عمومی در الجزیره است. سال 1995 است و اوضاع در پایتخت متشنج است. روز پیش رو برای همه، و به خصوص برای فاطمه، پر جنب و جوش خواهد بود. او حتی در حالی که به محل کار خود می رود، شاهد یک حمله تروریستی است. در حمام، فاطمه باید احساس بهتری داشته باشد، اما جو آنجا سنگین و غم انگیز است. او در مورد آینده کشورش نگران است و از اینکه مشتریانش در مورد این موضوع صحبت نمی کنند، ناامید شده است...
این اثر هنری عظیم و موزیکال، روایتی است از صدها سال تاریخ، از دوران اسارت و بردگی تا مهاجرت های قرن بیستم. داستان در یک کشتی بزرگ حمل برده اتفاق می افتد و با طراحی رقص های چشم نواز، سبک های گوناگون موسیقی و طنزهای تند و تیز، مخاطب را مجذوب می کند.