الیوت و ریدلی، پدر و دختری هستند که در حال رانندگی، به طور تصادفی با یک تک شاخ برخورد میکنند. آنها تصمیم میگیرند تک شاخ را به یک استراحتگاه دور افتاده در دل طبیعت ببرند. این استراحتگاه متعلق به یک مدیر عامل ثروتمند شرکت داروسازی است.
یک قاتل محکوم به اعدام، ادعا میکند که توسط یک نیروی شیطانی تسخیر شده است. دخترش، میشال، زمانی که افرادی که در اطراف او به طرز وحشتناکی میمیرند، شروع به شک کردن میکند که پدرش ممکن است راست میگوید. او باید قبل از اینکه خیلی دیر شود، نفرین عروسک گردان را بشکند...
این داستان، ماجرای یک مرد جوان مبتلا به فراموشی را روایت میکند که در جریان یک شیوع بیماری شبیه به زامبیها، با یک بقاگرای زبر و زبردست متحد میشود تا دوست دخترش را پیدا کند.
داستان سوهی که به خاطر مرگ ناگهانی شوهرش، خانوادهی شادش را از دست میدهد و پس از رفتن به باغ نئولبوم، عمارتی روستایی که از شوهرش برایش مانده، اتفاقات عجیب و غریب و ترسناکی را تجربه میکند.
جمعی از تفنگداران دریایی کارکشته، اقدام به سرقت یک محموله تسلیحات از ارتش میکنند، اما در پی آن، با یک ربات متعلق به عصر جنگ سرد مواجه میگردند که با عزمی راسخ در پی شکار آنهاست تا ماموریت خود را به اتمام برساند.
در این کمدی اکشن غیرمعمول، هنگامی که موجوداتی اسرارآمیز به بندری ساحلی در یونان هجوم میآورند، دستهای ناهمگون از نوازندگان، جهانگردان، ورزشکاران پرورش اندام و زنان مسن برای نجات شهر با یکدیگر متحد میشوند.
هنگامی که جیسون هوچبرگِ بیستوچهار ساله برای گذراندنِ آخرِ هفتهی مشاوران به اردوگاهِ محبوبش، پینوِی، میآید، مهمترین دغدغهاش احساسِ ناهمگونی با همکارانِ نوجوانش است. او بیخبر از آن است که یک قاتلِ نقابدار، جان و کتی، صاحبانِ اردوگاه را به قتل رسانده و اکنون در تدارکِ حملهای دیگر است.
یک کارگر ساختمانی فقیر با یک تاجر ثروتمند و در حال مرگ معاملهای انجام میدهد تا میلیاردها دلار به ارث ببرد، اما خیلی زود متوجه میشود که به خاطر گناهان وحشتناک آن مرد نیز نفرین شده است.
گروهی از جوانان بزهکار که به منظور بازپروری به یک پایگاه نظامی دوردست منتقل شدهاند، خود را درگیر شبکهای از اسرار مییابند و با نیروهای شومی که در تاریکی پنهان شدهاند، به مبارزه میپردازند.