احلام (با بازی غزل صارمی)، دختری خوزستانی كه از كودكی زادگاهش را ترك كرده و به اهواز آمده، اكنون سال آخر پزشكی را در دانشگاه سپری می كند. او كه به حكم قوانین عشیره اش باید به همسری پسرعمویش فـَرحان (با بازی حمید فرخ نژاد) درآید، عاشق استادش دکتر پرویز (با بازی مهدی احمدی) است و استاد نیز دل در گرو عشق او دارد. احلام گرچه تفكر عشیره ای را مقدس و غیرقابل انكار می شمارد، نمی خواهد با پسرعموی ماهیگیر و بی سوادش كه به قاچاق كالا مشغول است ازدواج كند…
محمود بصیرت از مدیران ارشد کارخانه ای است که قرار است به فروش برسد و مهندس خاکپور که از دوستان بصیرت و مدیر عامل آنجاست موضوع پیشنهاد رشوه از سوی افراد ناشناس برای جلب همکاری را با او در میان میگذارد. چمدی بعد خاکپور طی تصادفی مشکوک در بیمارستان بستری شده و با پرستاری بنام سیما ریاحی آشنا میشود و…
تیمسار سلیمانی و همسرش در روابط خود به بن بست میرسند، تلاش های وکیل خانواده برای بهبود اوضاع زندگی آنها بی نتیجه می ماند ،سالها بعد گناهان تیمسار گریبان مازیار ( پسر جوانش ) را میگیرد و مسیر عشق و زندگی او را دشوار می سازد. و …
خانم تقوی که شوهرش را بدلیل اعتیاد از دست داده با پسر و دختر جوانش زندگی فقیرانه ای را دنب میکنند او کارگر یک کارخانه موادغذایی است و پسرش احسان نیز در یک انبار قطعات اتومبیل کار میکند اما دختر او بدلیل مشکلات جسمی اش از جامعه دور افتاده و...
سعید رزمنده جانباز که برای معالجه چشمان خود عازم آلمان می شود، با خواهرش لیلا که سالیانی چند است با همسر آلمانی خود در شهر «کلن» زندگی می کند روبرو می شود. سعید بینایی خود را بازمی یابد و اکنون محیطی تازه و غریب پیش روی اوست و خواهری که سعید را دریچه ای بر خاطرات دور و عزیز گذشته میداند. سعید در تدارک بازگشت به ایران است که نتایج آخرین آزمایشات پزشکی وی همه چیز را بهم می ریزد…
پسر جوانی به نام علی، سعید کنگرانی، که با خانوادهاش در محلههای حاشیهنشین تهران زندگی میکند پدر بیمارش، اسماعیل محمدی، را برای معالجه به بیمارستان بزرگی میبرد، نمیتواند پدرش را بستری کند و در پیادهرو کنار نردههای بیمارستان چند روزی را سپری میکنند تا این که با شخصی به نام سامری، عزتالله انتظامی، روبهرو میشوند. پدر از او کمک میخواهد، سامری به پدر و پسر میگوید که اگر میخواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند
فرشته نام آور پس از قبولی در دانشگاه، برای ادامه تحصیلات به تهران می آید. اما پس از مدتی به دلیل مزاحمت های مکرر فردی به نام حسن نجفی مجبور به بازگشت به اصفهان می شود اما…
گلی بعد از بیست سال زندگی در فرانسه یکباره تصمیم میگیرد به ایران و به زادگاهش، شهر رشت سفری کند. فرهاد در رشت به استقبالش میرود و میگوید که آشنایی قدیمی است، اما گلی اصلاً او را به یاد نمیآورد...
تصادفی در بزرگراه اتفاق می افتد که راننده هر دو اتومبیل، زن هستند. راننده اتومبیل عقبی به علت مصدومیت شدید به کما می رود. طی بررسی هایی، افسر رسیدگی کننده به پرونده به ماهیت و نحوه تصادف شک می کند و…
رضا و سیاوش دو دوست قدیمی پس از سه سال بطور اتفاقی همدیگر را ملاقات کرده و به ویلای سیاوش واقع در شمال کشور می روند. در میانه راه با دختری بنام رویا آشنا شده و او را همراه خود به شمال می برند. رویا با بیاد آوردن گذشته تلخ خود اقدام به خودکشی می کند. رضا و سیاوش به گمان مرگ رویا اقدام به دفن او می کنند اما وقتی رویا را زنده می یابند…
قاچاقچيان مواد مخدر و اسلحه در منطقه ي بلوچستان از طريق يكي از سران خود از سروان يكه تاز مي خواهد در مقابل دريافت مبلغ هنگفتي دلار اجازه عبور محموله ي آن ها را از منطقه بدهد، سروان يكه تاز قبول مي كند و بعد از دريافت پول ها، روز موعود با تمام قوا به كاروان قاچاق حمله مي كند و آنان را دستگير مي كند که …