دو هنرمند، که هر یک از دنیایی متفاوت آمدهاند، از طریق موسیقی به نقطهی اشتراکی میرسند و با یکدیگر هماهنگ میشوند. اما هرچه احساسات آنها عمیقتر میشود، تفاوت سنی و شرایط موجود در زندگیشان، این ارتباط عمیق و انکارناپذیر را با دشواریهایی روبرو میسازد.
داستان درباره دو دلداده سابق در دهلی است که تلاش برای احیای عشق قدیمیشان، باعث زنجیرهای از اتفاقات مضحک و فریبکارانه میشود. در پی این ماجراها، یک رابطهی جدید به طور غیرمنتظره شکل میگیرد و ابهام این است که در نهایت، کدام یک از شخصیتها به سرانجام خوش دست مییابند.
ساندیپ که با یک قلب پیوندی به زندگی ادامه میدهد، برای مراسم نامزدی هاریتا، دختر کسی که قلبش را اهدا کرده بود، دعوت میشود. حضور و اقامت غیرمنتظره او در کنار این خانواده، زمینهساز نزدیکی و پیوند عاطفی عمیقتری میان آنها میگردد.
جسی پس از سالها دوری از همسرش، برای آشتی به اسکاتلند میرود. اما ورود او به این کشور، همزمان میشود با درگیری با اوباش و شرکت در یک عروسی شلوغ. او حالا باید همسرش را نجات دهد، گروگانها را آزاد کند و در میان هرج و مرج فرهنگی، راهی برای حل مشکلات پیدا کند.
نیلِش، یک دانشجوی حقوق از خانوادهای فقیر، پس از ورود به یک دانشگاه معتبر، با نابرابریهای عمیق اجتماعی روبرو میشود. یک اتفاق غمانگیز، او را وادار میکند تا با این سلسلهمراتب اجتماعی پنهان و تأثیر آنها بر سرنوشت و روابط افراد مقابله کند.
یک پرونده قتل در شهر هاتا، عدالت را به چالش میکشد. یک وکیل بلندپرواز به نام ویر، دفاع از این پرونده را بر عهده میگیرد و در دادگاه با اتفاقات غافلگیرکنندهای مواجه میشود.
هنگامی که یک بازیگر با روحی مواجه میشود، شک و تردید در میان گروه فیلمبرداری افزایش مییابد؛ چراکه معلوم نیست این اتفاق ماوراءالطبیعی است یا ترفندی از کارگردان. با ناپدید شدن بازیگر اصلی، این ابهام بیشتر میشود.
شیطان هیرانیاکاشیپ به دنبال انتقام از ویشنو است و خود را خدا اعلام میکند. پسرش پرالاد همچنان به ویشنو ارادت دارد. ویشنو در قالب نارسینها ظاهر میشود تا شیطان را شکست دهد و تعادل را بازگرداند.
جولی میشرا، وکیل به ظاهر باهوش، و جولی تیاگی، وکیل فرصتطلب و حیلهگر، در دادگاه قاضی تریپاتی با شوخیهای تند، پیچشهای غیرمنتظره و هرجومرجی از جنس عاطفه درگیر میشوند تا یک کمدی دادگاهی تمامعیار شکل بگیرد.
داستان در یک شهر کوچک و عجیب در هند میگذرد، جایی که زنی سادهدل اما بسیار زیرک، همه را فریب میدهد. او که جاهطلب و باهوش است، فرصتی پرسود را غنیمت میشمرد، اما با اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی و پیچشهای کمدی سیاهی روبهرو میشود که هوش او را در هر قدم به چالش میکشد.
فیلم «مانو چه خواهد کرد» در فضایی دانشگاهی، ماجرای مانو را دنبال میکند که در تلاش برای جلب نظر دختری به نام جیا، به سمت یافتن هدف واقعی زندگیاش هدایت میشود.
«دِو»، صاحب باغها و املاکی گسترده است. پس از کشف درختان سوخته، به کارگران خود و عشایری که در آن نزدیکی زندگی میکنند، مشکوک میشود. با وجود استخدام نگهبانان شبانه، آتشسوزی بزرگی در دامنه کوه رخ میدهد. دِو برای پیدا کردن مقصر به راهحلهای خشونتآمیز روی میآورد.
کرمجیت، پدری از روستای پنجاب، برای حفظ آبروی خود میجنگد و این مبارزه به سفری برای به دست آوردن فرصتی دوباره تبدیل میشود تا خانوادهاش را دوباره گرد هم آورد.
این داستان به تلاشی خستگیناپذیر برای انتقام میپردازد که زندگی یک مرد را از جوانی تحت تأثیر قرار داده است. او با انگیزۀ جبران اشتباهات گذشته، به سفری پرآشوب قدم میگذارد و بیننده را با پیچیدگیهای این مسیر پرمخاطره همراه میکند.