سوزان، مادری پولدار و متاهل است که از زندگی بورژوا و کسالتبارش خسته شده است. او تصمیم میگیرد بهعنوان فیزیوتراپ به دنیای کار برگردد و مطب کوچکی در حیاط خلوت خانهشان بسازد. سوزان در خلال استخدام معمار برای ساخت مطب، عاشق او میشود...
مانو که تازه ده ساله شده، برای اولین بار به مرسیا سفر میکند تا مدتی را با خانواده پدرش بگذراند. او در میان باغهای میوه، دریا، طبیعت و یک خانواده شاد و گرم، اولین عشق خود را پیدا میکند و اولین نشانههای ورود به زندگی بزرگسالی را تجربه میکند.
فریدا شش ساله پس از مرگ مادرش نزد خانواده عمویش فرستاده می شود تا با آنها در روستا زندگی کند. اما فریدا به سختی میتواند مادرش را فراموش کند و با زندگی جدیدش سازگار شود...
این مستند (آلکالدسا) فعال سابق آدا کولاو را به مدت یک سال از زمان سازماندهی مبارزه ضد اخراج در بارسلون (اسپانیا) تا روزی که به عنوان اولین شهردار زن سوگند یاد کرد، دنبال می کند...
دو زن که از عدم صداقتی که در قرار ملاقات و روابط می بینند ناراضی هستند، تصمیم می گیرند با یکدیگر پیمان ببندند تا 24 ساعت را با هم بگذرانند تا راهی جدید برای ایجاد صمیمیت پیدا کنند...
در حالی که یکی از بهترین رستورانهای جهان افتتاح میشود، زوجی در بحبوحه طلاق که رزرو خود را یک سال پیش (قبل از جدایی) انجام دادهاند، دوباره برای یک وعده غذایی یک بار در زندگی دور هم جمع میشوند...
نویسنده پیر و فالانژیست، لوئیس، خاطرات دروغین مینویسد. ورود خواهرزادهاش ماریانا و دوستش برای تهیه گزارش، منجر به جذب شدن ماریانا به او در حین بررسی خاطراتش میشود.
پدر به عنوان یک لامپ روشن می شود، دختر بزرگتر قدرت فوق العاده ای دارد، دختر کوچکتر می تواند نامرئی باشد، مادربزرگ شناور است و پسر فوق العاده باهوش است. قطعا این خانواده اهل دنیای دیگری هستند.
یک دانشجوی فرانسوی همراه با شش شخصیت دیگر از سراسر اروپا به آپارتمانی در بارسلون نقل مکان می کند. آنها با هم به زبان بین المللی عشق و دوستی صحبت می کنند...