"چیپ گاتچل"، یک مهندس IT متاهل و بی حوصله، پس از اینکه درگیر اعتیاد می شود و زندگی اش از هم می پاشد تصمیم به ترک و بازگشت به زندگی گذشته اش می گیرد اما حالا با اتهامی مواجه شده که هیچ راه دفاعی ندارد، زیرا او مسئول یک کودک گمشده می شود ...
مستندی درباره یک مادرسالار محبوب برونکس جنوبی و «بانوی اول» سابق باند جمجمههای وحشی که تلاش میکند در جامعهای که بهسرعت در حال نجیبشدن است در دهه 1980 بازسازی شود...
دانکن ویزلا ملقب به بلک کایزر از برترین قاتلان دنیا است. او تصمیم گرفته که حرفه خود را کنار بگذارد و خودش را بازنشسته کند. اما کارفرمای سابقش توطئهای علیه او برنامه ریزی کرده است که بلک کایزر را مجبور میکند تا با ارتشی متشکل از قاتلان جوانتر، سریعتر و بیرحم مبارزه کند، قاتلانی که هیچ چیز جلودار آنها نیست و هر کاری میکنند تا وظیفهای که به آنها محول شده است را درست انجام دهند…
داستان در تابستان سال ۱۹۱۸ اتفاق میافتد. دو زن جوان به نامهای لوئیز و السا در یک مزرعه دورافتاده در منطقه آلزاس فرانسه زندگی میکنند. ورود یک سرباز فراری آلمانی به نام هرمان، زندگی آنها را دستخوش تغییر میکند و ...
وقتی یک آدمکش به قتل می رسد، از خود پسری چهار ساله به نام سوژو به جای می گذارد. سایه خشونت در هر مرحله از زندگی سوژو را تعقیب می کند. وقتی سوژو بزرگ می شود، متوجه می شود که به نظر می رسد انجام سرنوشت پدرش اجتناب ناپذیر است.
چهارفرد که از دوران کودکی با هم دوست هستند،پس از بازگشت یکی از دوستانشان پس از 20 سال مجددا دور هم جمع می شوند.آنها مجبور می شوند با جانوری که از دل یک افسانه ترسناک مراکشی بیرون امده، مقابله کنند.
موسکا یک راننده تاکسی شیفت شب، بیوه و پدر دو دختر است. او بین شغل روزانه و خاطرات همسرش سعی می کند نقش پدری خود را مشخص کند. موسکا خواب و هوشیاری را با هم مخلوط می کند تا از دست دادن خود را تحمل کند...
آنا به منظور نجات جان پسرش ، عازم سفری برای یافتن گوهری قدرتمند در منطقهی سکوت واقع در مکزیکو میشود. در این بین شخصی از قدرت نهفته در گوهر باخبر میشود و به این نتیجه میرسد که…
ژرمی برای خاکسپاری رئیسش به سن-مارسیال می رود و در خانه بیوه او، مارتین، ساکن می شود. در آنجا، با ماجراهای پیچیده ای از جمله ناپدید شدن یک نفر، تهدید همسایه و اهداف شوم یک راهب روبرو می شود.
زنی که با قاچاق حیوانات عجیب و غریب و کالاهای غیرقانونی امرار معاش میکند و هم یک اپلیکیشن عرفانی طراحی کرده، پس از وقوع یک حادثه تلخ با مشکلات جدی روبرو میشود.
ماز جبرانی، کمدین، استعدادهای درخشان و با صدای بلند خود را در اولین استندآپ کمدی انفرادی خود به نمایش می گذارد. او به موضوعاتی در مورد سیاست، نژاد و مذهب می پردازد و به طرز خنده داری مربوط به خاورمیانه را از بین می برد.
این داستان، ماجرای عشق میان کنریمون-این و یوشیتسونه را پس از شکست خاندان تایرا و نجات کنریمون-این از دریا توسط یوشیتسونه روایت می کند. یوشیتسونه به زور کنریمون-این را تصاحب می کند و با استفاده از تکنیک های خاص خود، عشق او را به دست می آورد.