گروهی از دانشمندان در تلاش هستند تا سربازانِ قدرتمندی را با روش کلونینگ بسازند، اما مارتی استیلواتر پس از ساخت سربازان فرآیند عجیب و غریبی را در بدن آن مشاهده میکند که ...
یک متهم سرسخت به همراه هم سلولی جوانش از زندانی در میانه زمستان فرار می کنند اما در قطاری که از کنترل خارج شده به همراه کارگر راه آهن گرفتار می شوند و...
زوجی از شهر چاندی چوک آرزو دارند دخترشان در بهترین مدارس تحصیلات خود را شروع کند. این خانواده سطح مالی متوسطی دارند تا اینکه مدرسه ی نخبگان دهلی نو دختر آن ها را می پذیرد و …
مردی برای فرار از دست قانون، تصمیم میگیرد سرآشپزی که شباهت بسیاری به خودش دارد را به قتل برساند و جایگاهش را تصاحب کند...
"سوران استون" دقیقا می داند چه می خواهد.او آرزو دارد گوینده اخبار در تلویزیون شود و هر کاری برای رسیدن به آرزویش انجام می دهد.او هر چیز و هر کسی را که سد راهش قرار گرفته نابود می کند و..
در حالیکه سارق مشهور "آرسن لوپن" بطور مخفیانه وارد خانه های افراد ثروتمند پاریس می شود،پلیس با یک سلاح مخفی تلاش می کنند او را از مخفیگاه خود بیرون بکشند...
مدت زمان کوتاهی پس از اینکه جان و خانواده اش به خانه جدیدشان در پنسیلوانیا می روند، جان شروع به تجربه فلج خواب میکند. او در تختخواب بذون اینکه بتواند از جایش تکان بخورد با موجودی ماورا طبیعی روبرو می شود. این موجود شروع به اذیت کردن جان میکند، تا اینکه بالاخره نقشه شرورانه اش برای جان آشکار می شود...
«گوئن کامينگز» (بولاک)، روزنامه نويس نيويورکي که به نوش خواري علاقه ي خاصي دارد، در مراسم عروسي خواهرش (پرکينز)، مست مي کند و ابتدا کيک عروسي را سرنگون مي کند و بعد تر ليموزين بزرگ عروس و داماد را مي دزدد. دادگاه نيز حکم مي دهد که بايد بيست و هشت روز را در يک مرکز بازپروري معتادان بگذارند...
"ورونیکا" و "برویس" در خیابانهای مسکو قدم زده و به یکدیگر عشق می ورزند."ورونیکا" می خندد چون در این صبح آنها با هم خوشبخت هستند.آنها چند مرغ ماهیخوار در آسمان می بینند.وقتی به خانه "ورونیکا" می رسند درباره یک قرار ملاقات با هم صحبت می کنند اما جنگ جهانی دوم در مسکو آغاز می شود."بوریس" مجبور می شود به جنگ برود و...
"مَدی" دختری 17 ساله بدلیل بیماری نادری که دارد، تمام شبانه روز خود را در خانه سپری میکند و نمی تواند از محیط مهر و موم شده خانه اش فاصله بگیرد. اما یک روز با دیدن پسر همسایه، "مَدی" عاشقش می شود و تصمیم میگیرد بخاطر او از جان گذشتگی کند...