یک خانواده هندی به تازگی به فرانسه آمدهاند تا رستورانی ایجاد نمایند. اما مشکلی وجود دارد؛ در نزدیکی آنها رستورانی مجلل وجود دارد که مادام مالوری، صاحب آن چشم دیدن رقیبی برای رستوران خود ندارد. به این ترتیب جنگی تمام عیار در زمینه غذا و خوراک میان آنها شکل میگیرد...
جسی (آجی دیوگان) سردار مقیم لندن برای فروش زمین به زادگاهش پنجاب باز میگردد غافل از اینکه بیلو (سانجی دات) به خاطر دشمنی دیرینه با خانواده جسی، قسم یاد کرده در صورت پیدا کردن جسی او را بکُشد. جسی در راه آمدن به زادگاهش تصادفاً با سوکی (سوناکشی سینها) خواهر کوچک بیلو آشنا میشود و...
راج یک آرشیتکت بدشانس با پریا فعال اجتماعی که می تواند مهره شانس او باشد آشنا می شود.متاسفانه پریا تلاش می کند از مکانی که راج می خواهد آنجا را برای ساخت یک مرکز خرید تخریب کند محافظت می کند و …
خانواده ای که به خانه جدیدشان نقل مکان کرده اند با روحی سرگردان مواجه میشوند که قصد فراری دادن آنها را دارد، در این میان این روح با پسر کوچک خانواده دوست میشود و ...
داستان این این فیلم در ارتباط با چهار دیوانه که داخل تیمارستان زندگی میکنند روزی یکی از پرستاران آنها را برای هوا خوری به شهر می برد که بر حسب اتفاق آنها پرستار را گم میکنند و به دنبال آن در شهر راه میافتند و …
«زوني» (کاجول)، دختري کشميري که از کودکي بينايي اش را از دست داده، با مردي به نام «ريحان» (عامرخان) ازدواج مي کند. «ريحان» راهي براي درمان «زوني» مي يابد اما وقتي پس از عمل، «زوني» چشم هايش را باز مي کند، ساعتي از کشته شدن «ريحان» در يک عمليات تروريستي گذشته است...
راجش، داماد و کارمند ویجی کاپور، تاجر ثروتمند، به او و خانوادهاش خیانت میکند. این خیانت، رقابتی را بین دو گروه پدر و پسر بر سر بازپسگیری اموال و موقعیت از دست رفتهشان رقم میزند.
جواد عباس افسر پلیسی است که همسر خود را از دست داده و با چهار فرزندنش زندگی می کند. همکار او آرون ورما است. هر دو آنها افسرانی درستکار و سختکوش هستند. اما جواد در شرایطی مرموز کشته می شود و...
دو دوست ثروتمند که از فقرا متنفر بودند، با علاقهی فرزندانشان به افراد تهیدست روبرو شدند و همین موضوع چالشی برای آنها ایجاد کرد. در نتیجه، کشمکشی میان عشق و پول در گرفت.
راجر به همراه مادرش زندگی میکند و زمانی که با پریا آشنا میشود عاشق وی شده و طولی نمیکشد که با هم ازدواج میکنند اما پریا یک رازه مخوفی را از او پنهان کرده است که...
پس از نشت گاز مرگبار از کارخانه ای در بوپال، کارگران شجاع راه آهن جان خود را به خطر می اندازند تا دیگران را در مواجهه با یک فاجعه غیرقابل توصیف نجات دهند.