وقتی نویسندهای به اسم روهان (Rohan Kishibe) برای تعطیلات به ونیز رفته بود، یه نفر اشتباه فکر میکنه که اون کشیشه و یه اعتراف وحشتناک درباره یه جنایت بهش میکنه.
در دنیایی که جادو همه چیز است، آستا، پسری که بدون هیچ قدرت جادویی به دنیا آمده است، قصد دارد به "شاه جادوگر" تبدیل شود، تا بر ناملایمات غلبه کند، قدرت خود را ثابت کند و سوگند خود را با دوستانش حفظ کند...
کائورو تونو یه شایعه شنیده: قوانین فضا و زمان برای تونل اوراشیما هیچ معنایی ندارن. اگه پیداش کنی و ازش بگذری، خواسته قلبیت رو اون سمتش پیدا میکنی... در ازای سالها از زندگیت. یک روز، کائورو تونلی رو پیدا میکنه که به طرز مرموزی شبیه تونلیه که شایعهها توصیفش میکنن. به فکر کارن میافته؛ خواهرش که 5 سال پیش توی تصادف مرد. به طرز تعجبآوری برای کائورو، اون توسط یه دانشآموز انتقالی به اسم آنزو هاناکی تعقیب میشده که بهش قول میده که توی آزمایش کردن تونل بهش کمک میکنه. ولی آنزو از کائورو چی میخواد؟ و کائورو بعد از اینکه کار تونل باهاش تموم شه دیگه چی براش میمونه که به آنزو بده؟
مکانیک ماشین هیبیکی مامیا (۲۶ ساله) با عشق دبیرستان خود کورومی اوگاساوارا (۲۶ ساله) زندگی می کند. هیبیکی در حال آماده سازی پیشنهاد ازدواج خود به کورومی است وقتی بدبختی رخ میدهد. یک تونل فرو میریزد و او را برای چهار روز گیر می افتد. به سختی جان سالم به در می برد، اما متوجه می شود که دنیا کاملاً تغییر کرده است. هیچ کس در اطراف نیست، سیگنال های ارتباطی قطع شده اند، شبکه حمل و نقل خراب شده است و تنها اطلاعات در دسترس، دستور تخلیه اضطراری است که در رادیو تکرار می شود. هر جایی که هیبیکی میرود، لکه های خون را مشاهده میدارد. دقیقاً چه اتفاقی برای این شهر افتاد؟
واکابا (Tao Tsuchiya) دانش آموز کلاس 2 دبیرستان در استان فوکوی ژاپن است. هنگامی که واکابا کوچک بود ، باشگاه تشویق "JETS" را از مدرسه عالی Fukui Chuo در استان فوکوی تحسین می کرد. او آرزوی پیوستن به "JETS" را داشت ، اما فکر می کرد عضویت در او و ثبت نام در دبیرستان دیگری غیرممکن است. یک روز ، یک دانش آموز انتقالی از توکیو با واکابا صحبت می کند و پیشنهاد می کند "بیایید با هم رقص شادی کنیم".