سرباز سواره نظام که از یک قتل عام زنده مانده به همراه گروهی از مسافران یک دلیجان، برای زنده ماندن در برابر سرخپوستان کومانچی در یک ویرانه بیابانی باید با هم همکاری بکنند ...
وقتی یک غریبه مشکوک وارد شهر می شود تا به دوست جدید خود بپیوندد، همه تصور می کنند او هفتیرکشی مزدور است. اما در حالیکه تازه وارد با طبیعت بی قانون تجارت دوست خود آشنا می شود، آن دو تبدیل به دشمنان قسم خورده هم می شوند و...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .
دو معدنچی به نامهای "روی گلنیستر" و "دکستری" که توسط مالک یک سالن حمایت مالی می شوند،برای محافظت از طلاهای خود در مقابل "الکساندر مک نامارا" کمیسری فاسد مبارزه می کنند...
سگونتگاه های ساکنان دره ی نیو هوپ برای ساخت یک سد تخلیه شده است. این اتفاق باعث تعجب سرگرد برداک و ساکنان نیو هوپ شده. آیا سه تفنگدار می توانند به مردم کمک کنند که منازلشان را پس بگیرند؟...
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد سادهاى اهل شهرى كوچك ، ميليونها دلار به ارث مىبرد و تصميم مىگيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مىرود ، عده اى انگل گردش را مىگيرند ، و زنى روزنامهنگار ( آرتور ) دربارهى او گزارشهايى مسخره چاپ مىكند...
پس از اینکه پدر "فلورنس فالون" در کلیسایی که سالها در آن دعا می کرده از دنیا می رود،او اعتقاد و ایمانش را از دست می دهد.او با یک کلاهبردار همدست شده و برای بدست آوردن پول دست به جعل معجزه می زند.اما عشق و اعتماد یک مرد نابینا ایمان او به خدا را دوباره به وجود می آورد...
زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z را روی او حک می کرد! زورو (Zorro) شخصیتی داستانی است که جانستون مک کالی در سال ۱۹۱۹ خلق کرد، زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد …