زمستان، 1843. یک زن جوان به دنبال مرگ مرموز مادرسالار خانواده اش تحت بازجویی قرار دارد. یادآوری او از وقایع، نور جدیدی را بر نیروهای بی سن پشت این تراژدی می افکند...
زوج جوانی به نام «جیمی» و «لیزا» بسته ای بی نام و نشان حاوی یک عروسک خیمه شب بازی به نام «بیلی» دریافت می کنند. چندی بعد لیزا به طرز مشکوکی به قتل می رسد و «جیمز» برای کشف راز قتل «لیزا» به شهر زادگاهش می رود…
"بلا" پیشخدمت یک کافه در منهتن است. او در آستانه 35 سالگی قرار داشته و در روابط بی هدف گرفتار شده است. مادر او قراری برای دیدار با "برونو"، رمانویسی تنها آماده می کند و...
"جودی"، همسرش "رابرت" و سه فرزندش را بدون هیچ توضیحی ترک می کند. سه سال بعد او به یکباره نزد خانواده اش بازمی گردد. اما "رابرت" و معشوقه جدیدش او را به چشم یک دیوانه نگاه کرده و تلاش می کنند از فرزندانش مراقبت کنند...
«هنری اسپنسر» سعی دارد از سر و صداهای محیط صنعتی و کارخانه های اطرافش، دوست دختر همیشه خشمگین اش، و هیمنطور صدای جیغ فرزند عجیب و غریبش که به تازگی بدنیا آمده، جان سالم بدر ببرد...
به کری، میتزی و شیکاگو در صورت تبدیل شدن به سوژه آزمایش دکتر بلاک، آزادی مشروط زودهنگام پیشنهاد میشود. او برای ایجاد رفتار خصمانه به زنان دارو می دهد و پس از مدتی زنان بد رفتار می شوند ...
داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و…
یک جنایت کار که به خاطر رفتار خوب خود پس از 15 سال از زندان آزاد می شود، از تغییر گسترده دنیای اطراف خود به وجد درمی آید و به محله سابق خود باز می گردد...