مرد جوانی خودش را جای یک مرده جا میزند و خود را درگیر در جهان زیرزمینی از قدرت، خشونت، و فرصت می کند كه در آن مردان در پشت درهای بسته بر روی زندگی مردان دیگر قمار می کنند ...
«آلن جانسن» (چیدل) ظاهرا زندگی خوشبخت و راحتی با همسر و فرزندانش دارد. در حالی که احساس تنهایی می کند و کسی را ندارد که با او درددل کند. از سوی دیگر «چارلی فاینمن» (سندلر) نه شغلی دارد و نه خانواده ای. او در فاجعه ی یازده سپتامبر ۲۰۰۱، همسر و سه دخترش را از دست داده و پس از آن از کارش استعفا داده و به تلخی خودش را از همه جدا کرده است. «آلن» و «چارلی» در دانشکده هم اتاقی بوده اند و حالا پس از سال ها دوباره با هم برخورد می کنند. «آلن» با مشاهد ی وضع نابهنجار «چارلی» تصمیم می گیرد که به او کمک کند و …
در دهه 1950 ماساچوست ، یک زن سیاه پوست ثروتمند که با یک ژولیده سفید فقیر درگیر می شود ، در مورد تاریخچه خانوادگی خود می آموزد. این داستان ها حول پیچیدگی های نژادی و طبقاتی ازدواج های نژادی و مبتنی بر طبقاتی می چرخند....
یک کارآگاه فاسد که مکان شاهدان تحت حفاظت را به مافیا می فروشد، هنگامی که قصد کشتن یک زن روسی زیبا و بی رحم را دارد به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد …
بين چهار کارمند دفتر مشاور املاک «پرمير پراپرتي»، رقابتي در جريان است. به نفر اول يک کاديلاک مي رسد و به نفر دوم يک سرويس کارد و چنگال و دو نفر آخر هم اخراج!...
وِیمون شغلی عالی در زمینه املاک و مستغلات و آینده امیدوارکننده ای دارد، اما او همچنین در یک رابطه طولانی مدت بدون عشق گرفتار شده است. او با ناتالی (هالی بری)، یک هیپستر زیبای باشگاهی آشنا می شود و به سرعت عاشق می شود...
دن و لوری روزنامهنگارانی هستند که در یک دفتر با هم کار میکنند. در اغلب اوقات با هم مخالف هستند و در طرح سوال با هم اختلاف نظر دارند. سپس یک مدیر تولید تلویزیون به هر کدام، برنامه مخصوصشان را می دهد تا در آن بتوانند آزادانه نظرشان را مطرح کنند و...
لونی دوازده ساله و خوش تربیت در خیابان با کارن دیدار می کند. آنها مدتی را با هم می گذرانند و کارن برخی از سرگرمی های مورد علاقه اش را به لونی می آموزد...
این فیلم داستان دو برادر است که در اوج مشکلات مالی و زناشویی تصمیم گرفتهاند با سرقت از جواهرفروشی پدرومادرشان به نانونوایی برسند و با فرض اینکه شرکت بیمه ضرر والدین را جبران خواهد کرد، سعی دارند بر زشتی عمل خود سرپوش بگذارند...