Roma Maffia

داستان در مورد یک خانواده است که در دهه شصت میلادی زندگی می‌کنند و با مشکلات متعددی روبرو هستند. جدایی مادر از پدر الکلی، تغییرات بزرگی را در زندگی خانواده ایجاد می‌کند و دختران خانواده نیز با این تغییرات دست و پنجه نرم می‌کنند. در این میان، یک هدیه عتیقه، تهدیدی جدی برای خانواده محسوب می‌شود.

یک بازیگر تئاتر به نام لیلیان کوپر (لئو) که پسرش (ویری) به طرز مرموزی جان خود را از دست می دهد...

بازیگران زن درباره زندگی شخصی خود و چالش‌های حفظ تعادل بین مسئولیت‌های خانوادگی و حرفه بازیگری صحبت می‌کنند...

شب هالووین برای یک زن و شوهر تبدیل به یک کابوس میشود ...

زمانی که جردن ترنر که اپراتور 911 است، تماسی از طرف یک دختر ربوده شده دریافت می کند، متوجه می شود باید با قاتلی از گذشته اش روبه رو شود تا زندگی دختر را نجات دهد و ...

هنگامی که زنی توسط نامزدش سرکوب می شود، رفتار وسواس گونه او بیش از حد می شود. خواهر بزرگتر و خواهرزاده 10 ساله او در خانه او ظاهر می شوند تا به او کمک کنند با آرامش و لذت بردن از زندگی در یک زمان دشوار عبور کند...

زندگی خانوادگی مانع از جستجوی یک کلاهبردار برای یک کلاهبرداری بی نقص می شود...

"سام داوسون" مردی با ضريب هوشی يک بچه ۷ ساله است که همسرش پس از اينکه دخترشان به دنيا می آيد آندو را ترک می کند. سام نام دخترش را "لوسی" می گذارد و او را به تنهايی بزرگ می کند و رابطه عاطفی بسيار قویی بين اين پدر و فرزند بوجود می آيد. اما محدوديت های ذهنی سام باعث ايجاد مشکلاتی برای خودش و لوسی می شود. قانون حکم می کند که لوسی بايد از سام جدا شود و بنابراين سام با وکيلی قدرتمند به اسم ريتا هريسون که می خواهد توانايی هايش را با پيروزی در اين پرونده به رخ همکارانش بکشد، همراه می شود تا از حق خود دفاع کند...

پنج زن کالیفرنیایی با مشکلات شخصی دست و پنجه نرم می کنند، زیرا مسیرهای خودشان به روش های غیرمنتظره ای باز می شود...

زنی به نام «لیبی» (جاد) به اتهام قتل همسرش، «نیک» (گرین وود) محکوم به شش سال زندان و پرداخت دو میلیون دلار بیمه ی عمر او می شود. اما «لیبی» خیلی زود پی می برد که «نیک» خودش ماجرای مرگ دروغنیش را ترتیب داده است. بنابراین اگر «لیبی» پس از آزادی از زندان «نیک» را پیدا کند و به قتل برساند، دوباره مجازات نخواهد شد...

پلیس در حال گرفتن رد یک قاتل سریالی است، و در همین حال یکی از قربانیان قاتل برای اولین بار موفق به فرار می شود و به پلیس در گرفتن او کمک می کند...

یک فعال اجتماعی متهم به قتل دو پلیس، یکی از آنها همسر سابقش، به دلیل نداشتن شواهد بی گناه شناخته می شود. لذا کارآگاه، هیئت منصفه و متهم را گروگان می گیرد و تصمیم می گیرد محاکمه جدیدی را برگزار کند...

 «جان کروگر» (شوارتسنگر) مأمور عالي رتبه ي برنامه ي محافظتي از «شاهدان» در امريکاست. وظيفه وکار او پاک کردن گزارش هاي مربوط به شاهدان است و با هر کس که بخواهد به آنان دست درازي کند، در مي افتد.

”جین واتسن” (دپ)، یک مرد معمولی، هنگام بازگشت از مراسم خاکسپاری همسر سابقش به “آقای اسمیت” (واکن) و “خانم جونز” (مافیا) برمی‌خورد که دخترش‌ را می‌ربایند و به او اسلحه‌ای با شش گلوله و یک کارت رمزگشا می‌دهند و خط سیر “فرماندار گرانت” (میسن) را در اختیارش می‌گذارند و به او می‌‌گویند که تنها ۷۵ دقیقه فرصت دارد فرماندار را بکشد اگرنه دخترش را خواهند کشت. در این فاصله “واتسن” ـ بی آنکه “آقای اسمیت” و “خانم جونز” با خبر شوند ـ باید به هر ترتیبی که شده فرماندار را از نقشه این سوء قصد مطلع سازد...

«تام ساندرز» (داگلاس)، متخصص برنامه ریزی کامپیوتر، با همسر و دو فرزندش زندگی آرام و خوبی دارد. او در شرکتی نیمه خصوصی و نیمه دولتی کار می کند. تا این که «مردیت جانس» (مور) به عنوان مدیر اجرایی جدید شرکت کارش را آغاز می کند. او سال ها قبل دوست و نامزد «تام» بوده که بعد از به هم خوردن رابطه شان، به کلی از هم بی خبر بودند…

"هنری هکت" سردبیر یک روزنامه نیویورکی است. او عاشق کارش است اما ساعات کار طولانی و حقوق کم او را خسته می کند. همه چیز بر خلاف میل او پیش می رود تا اینکه داستانی جذاب به سراغش می آید و...

داستان دو پزشک جراح پلاستیک مشهور می باشد. این دو پزشک بعضا از لحاظ شخصیتی کاملا متفاوت هستند. دکتر "شان مکنامارا" دکتری ماهر و متخصص است که مرد خانواده است، کم حرف و تو دار و صادق است و به اصول پزشکی وفا دار است. در مقابل دکتر " کریسشن تروی" زرنگ و پول پرست است، با زنان بسیاری ارتباط دارد و چندان به اصول پزشکی و حرفه ای پای بند نیست، او حتی حاضر است به همکار خود دروغ بگوید و چهره مجرمی تحت تعقیب را در مقابل در یافت مبلغی هنگفت عوض نماید و...