یک وکیل تبدیل به واعظی که در یک شهر کوچک آپالاچی زندگی می کند توسط یک مرد عجیب و غریب تعقیب می شود تا او را در دادگاه نمایندگی کند. وکیل سابق که اکنون درگیر پرونده ای است که به زندگی شهری کوچک او مربوط می شود، موافقت می کند که به مردی کمک کند...
بنیامین و آوا از 7 سالگی در همسایگی و در کنار یکدیگر بزرگ شده اند. آوا همیشه دختر رویاهای بنیامین بوده و هست، اما یک اتفاق ناگوار موجب میشود تا آیندهی این دو باهم، در معرض خطر قرار بگیرد...
مردی بنام CJ پس از اینکه یک موتور سوار را به قتل می رساند، به زندان می رود. حال پس از سال ها آزاد شده و به زادگاهش برگشته تا با دار و دسته خلافکارانی که قبلاً در آن عضو بوده، مقابله کند....
داستان این قسمت در مورد Dusty از مشهورترین شرکت کنندگان در مسابقات هوایی می باشد که متوجه می شود که موتورش آسیب دیده است و ممکن است که دیگر نتواند مسابقه دهد .Dusty با این وضعیت پیش آمده به گروه هلیکوپترهای آتش نشان و امداد می پیوندد و ...
سه دوست که در "سینما خانواده استانتون" کار میکنند، بالاخره باید با واقعیتهای زندگی روبرو شوند: آیا باید به شغل گلچینکننده و بیهمتایشان در سینما ادامه دهند یا بزرگ شده و مسئولیتهای بزرگتری را به دوش بکشند؟...
یک مرد جوان ناامید، در حال فرار از یک فروشنده خطرناک مواد مخدر، سال ها پس از یک تراژدی خانوادگی که آنها را از هم دور کرد، به نزد مادرش باز می گردد تا پنهان شود...
یک شکارچی بنام «لولین ماس» (جاش برولین) روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد، اما قبل از آن دو میلیون دلار پول نقد را از صحنه جرم برای خودش بر می دارد. از این رو قاتلی روانی بنام «آنتون چیگور» (خاویر باردم)، برای بدست آوردن پول، رد او را گرفته و به تعقیب او می پردازد...
«هنک دیرفیلد» کهنه سرباز جنگ ویتنام پیامی از طرف ارتش مبنی بر بازگشت پسرش از عراق و سپس ناپدید شدنش دریافت می کند. هنک که یکی دیگر از پسرانش را سال ها قبل از دست داده، این بار برای یافتن دومی عازم محل خدمت وی می شود. در آنجا با مراجعه به بخش گمشدگان اداره پلیس متوجه می شود که تشکیلات پلیس قادر به کمک به او نیست، چون تحقیقات در مورد پرسنل نظامی فقط بر عهده ارتش است. اما اصرار او و اینکه نظامی ها در حال مخفی کردن چیزی هستند، توجه کارآگاه «امیلی سندرز» را جلب می کند. پس از یافته شدن جسد تکه تکه شده «مایک دیرفیلد» ارتش با اعلام اینکه جسد در محدوده منطقه نظامی یافته شده، پرونده را از دست سندرز خارج می کند. اما پرس و جو از افراد محلی توسط هنک دیرفیلد که موفق شده موبایل پسرش را از کمد وسایل وی در پایگاه کش برود، او را به سوی سرنخ هایی هولناک درباره چگونگی مرگ پسرش راهنمایی می کند...
پس از آزادی از زندان، کاپو مافیایی دوایت "ژنرال" مانفردی به تولسا، اوکلاهاما تبعید می شود، جایی که او یک امپراتوری جنایتکار جدید با گروهی از شخصیت های نامحتمل می سازد.
وکاس و ناثان اسکات، دو برادر ناتنی، در شهر کوچک و پرهیاهوی تری هیل، کارولینای شمالی، زندگی میکنند. آنها در زمین بسکتبال و در میان دوستانشان با هم رقابت میکنند و گاهی اوقات با هم اختلاف نظر دارند.
برندا جانسون، معاون رئیس پلیس، بخش اولویت بندی قتل لس آنجلس را با سبکی غیرمتعارف اداره می کند. توانایی ذاتی او در خواندن مردم و گرفتن اعترافات به او و تیمش کمک می کند تا سخت ترین و حساس ترین پرونده های شهر را حل کنند.
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
داستان سریال درباره یک زوج جوان به نامهای «بیلی» و «کدی» است که برای دنبال کردن زندگی رویاییشان به شهر Bakken در داکوتای شمالی نقل مکان می کنند. استخراج نفت توسط کمپانی «بریجز» جان تازه ای به شهر داده و بیلی هم به دنبال فرصت به کمپانی بریجز ملحق می شود. ولی چه بسا سرمایه دار بی رحم کمپانی «هاپ بریگز» مجبورشان می کند که هر چی در توانشان هست را وسط بگذارند حتی ازدواجشان را و...
داستان این سریال در مورد پزشکان ارتش آمریکاست که توی جنگ با کره گرفتار میشن. با توجه به شرایط میبینن که دیگه گرفتار شدن و مجبور میشن خودشون رو یه جوری سرگرم کار کنن و …