دزدان دریایی فانوس دریایی یک جزیره سنگی را اشغال می کنند.آنها نقشه ای شیطانی در سر داشته و از فانوس برای گمراه کرده کشتیها و غارت بقایای آنها استفاده می کنند.یکی از کارکنان فانوس دریایی موفق به فرار شده و سرسختانه با دزدان دریایی مبارزه می کند...
یک تبهکار خطرناک اما جذاب به زندانی دور افتاده در آریزونا فرستاده می شود.او از هم سلولیهایش برای اجرای نقشه فرار درخواست کمک کرده و به آنها قول سهمی از گنج مخفی خود را می دهد...
نیویورک، سال 1934. «آنجلو پرولونه» (استالون) به پدر در حال مرگش (داگلاس) قول می دهد بزهکاری را کنار بگذارد و آبروی از دست رفته را به خانواده اش بازگرداند. اما تلاشش در این زمینه، هم برای هم پالکی هایش و هم برای «وندتی» (رومانوس)، گنگستر گروه رقیب، یک معماست. پلیس هم با تصویر جدیدی که «آنجلو» می خواهد از خود ارائه دهد، مجاب نشده...
پسر یک مافیای قدرتمند از خدمت ارتش خود در ویتنام به خانه می آید و می خواهد زندگی خود را رهبری کند، اما سنت خانوادگی، دسیسه ها و بازی های قدرتی که شامل برادر بزرگترش می شود، خلاف آن را دیکته می کند، و او می بیند که کم کم به آن دنیا باز می گردد...
یک پلیس بعد از ناامیدی زیاد از سیستم فاسد اداره، محافظ شخصی یک بیوه ثروتمند می شود. او به جرم قتل شوهرش در دادگاه به سر می برد. در نتیجه تصمیم میگیرد که کمکش کند تا بتواند خودش را تبرئه کند...
داستان مردی که مورد اصابت گلوله قرار گرفت، دزدیده شد و به زندان افتاد که برای ربودن محموله بزرگ طلا از مردی که به او ظلم کرده بود، برمی گردد. طلا در یک واگن زرهی به نام واگن جنگی حمل می شود.
در سال 1843،یکی از سناتوران سابق آمریکا قطار مهاجران را به سمت اورگان هدایت می کند.اما غرور و بزرگ بینی اش او را به سمت نارضایتی از رهبری و زیرسوال بردنش می برد...
یک مامور ارتشی آمریکا توسط اسرائیل استخدام می شود تا به آنها در تشکیل ارتش کمک کند. اما با مشخص شدن ریشه های یهودی اش پریشان می شود. همه همسایه های کشور قصد حمله دارند و او باید پیش از آغاز جنگ کارش را به پایان برساند...
“مسنجر” پیش از رفتن به سفر از دوستش می خواهد نام او را وارد یک لیست کند.وقتی هواپیمای او در هوا منفجر می شود،اوضاع بسیار جدی می شود.در حالی که دوستش لیست را بررسی می کند،به نظر می رسد همه نامها به طرزی عجیب کشته شده اند و…
پس از گذراندن سه سال در آسایشگاه روانی، یک بازیگر از کارگردان سابق خود در رم ماموریتی کوچک دریافت می کند تا فرصتی برای رستگاری در زندگی شخصی و حرفه ای خود پیدا کند...
» جک برنز « ( داگلاس ) کابوى تنها به آلبوکرکى مى آید تا دوستان قدیمى اش، » پل « ( کین ) و » جرى باندى « ( رولندز ) را ببیند. » جرى « به او مى گوید که شوهرش به جرم کمک به ورود غیرقانونى مکزیکى ها به خاک آمریکا زندانى شده است. » جک « براى رفتن به زندان و کمک به » پل «، عمدا دعوایى در کافه به راه مى اندازد. اما در زندان مى فهمد که » پل « قصد دارد محکومیت کوتاهش را بگذراند...
"برندون اومالی" به خانه عشق قدیمی خود "بله برکنریج" رفته و متوجه می شود او با مردی دائم الخمر ازدواج کرده است. اما کلانتری به دنبال اوست تا به دلایل شخصی دستگیرش کند و...
برده ای به نام «اسپارتاکوس» به خاطر اندام ورزیده اش به عنوان گلادیاتور انتخاب می شود تا آموزش ببیند. مربی و تمامی ساکنان آن مکان که اسپارتاکوس در آن آموزش می بیند مردان خبیثی هستند که برای جان برده ها و کنیز ها ارزشی قائل نمی شوند. در این بین اسپارتاکوس با زنی آشنا می شود که کنیز است. بعد از مدتی به خاطر برخی مسائل اسپارتاکوس مربی خود را می کشد و با دیگر برده ها از مکان آموزش که مانند زندان است می گریزند...