پس از جنگ داخلی آمریکا، کشور امریکا به سوی غرب توسعه یافته و سبب از بین رفتن آخرین سرزمینهای آزاد برای سرگردانی سرزمینیهای بومی آمریکایی میشود. این برنامه تمرکز ویژهای روی ژنرال جورج آ. کاستر و نبرد لیتل بایهورن و نمایش وحشی غرب وایلد وست کودی میکند...
نیویورک، اوایل دهه ی ۱۹۹۰٫ «فرانک پیرس» (کیج)، راننده ی آمبولانس شیفت شب در آستانه ی فروپاشی روانی است. «فرانک» همواره از این که موفق به نجات جان زن جوانی به نام «رز» نشده، احساس عذاب وجدان می کند. تا این که دل باخته ی «مری» (آرکت)، دختر سابقا معتاد «آقای برک» جانسن می شود. «آقای برک» مردی است که بر اثر سکته ی قلبی به حالت اغما رفته و «فرانک» او را به بیمارستان رسانده است….
«سانی کوفکس» (سندلر)، مجردی سی ساله و بی فکر و خیال است که هرگز زیر بار مسئولیت های بزرگ سالی نرفته است. اما وقتی متوجه می شود اگر زودتر وارد گود نشود تا آخر عمرش تنها خواهد ماند، برای آن که به محبوبه اش نشان دهد می تواند با مسئولیت های بزرگ سالی دست و پنجه نرم کند، پسر بچه ی پنج ساله ای به نام «جولیان» را به فرزندخواندگی قبول می کند…
«فردي هفلين» (استالون) کلانتر شهرکي در نيوجرزي است که بسياري از مأموران اداره ي پليس نيويورک هم ساکن آن جا هستند. «مو تيلدن» (دنيرو)، بازرس اداره ي پليس نيويورک، در تحقيقاتش درباره ي تعدادي پليس فاسد و کلاهبردار، به اين شهرک و کلانترش، «فردي هفلين» مي رسد. «هفلين» با «تيلدن» هم کاري مي کند و رفته رفته پي مي برد که برخي از قهرمانان زندگي اش چندان هم زندگي وارسته اي ندارند…
"الکس ویتمن̎"(ماتیو پری)، مهندس ساختمانی اهل نیویورک، به لاسوگاس فرستاده میشود تا بر ساخت کلابی که شرکتش سفارش بنای آن را به عهده دارد، نظارت کند. شبی در آنجا ̎با یک عکاس امریکائی ـ مکزیکی شاد و سرزنده آشنا میشود...
"والری سولانز" که در دهه 60 بیانه ای تند درباره تنفر از مردان صادر کرد بود .فیلمنامه ای نوشته و می خواست که "اندی وارهول" آنرا تهیه کنندگی کند اما پس از بی توجهی های "وارهول"،به او شلیک می کند و...
فیلم داستان وقایعی است که پس از کشته شدن فردی در نیویورک رخ میدهد. یک پسربچه بر اثر اصابت یک گلوله سرگردان کشته میشود. این گلوله در درگیری بین یک افسر پلیس و یک عضو گروهی تبهکاری شلیک شده است. این فرد قبلا در زندان بوده است و به صورت مشروط آزاد شده است. آزادی او کاملا مشکوک بوده است. معاون شهردار نیویورک، کوین کالهان، برای آن که بیابد او چطور آزاد شده است تحقیقاتی را آزاد میکند. تحقیقاتی که نیویورک را تکان میدهد.
"آلایسا" دختری ثروتمند و "آماندا" دختری یتیم کاملا به هم شباهت دارند، اما یکدیگر را نمی شناسند. یک روز بر حسب اتفاق آنها با هم برخورد می کنند و تصمیم عجیبی می گیرند...