یک خلافکار فراری و کاریزماتیک برای پنهان شدن از پلیس، در انبار مخفی یک اسباببازی فروشی پناه میگیرد. او با تغییر هویت، رابطهای دور از انتظار اما بسیار خطرناک را با یکی از کارکنان فروشگاه آغاز میکند.
این فیلم که یک کمدی تاریک و مخلوط شده با اکشن و درام است، پیروی نبرد هارولد سویینکا برای زنده ماندن است هنگامی که خود را در حال بدل شدن از یک شهروند مطیع قانون به یک مجرم تحت تعقیب مییابد.
فیلم در مورد 80 نفر از کارکنان آمریکایی حبس شده در ساختمانی در شهر بوگاتای کلمبیا می باشد که توسط یک صدای ناشناس تهدید می شوند، این صدا از آنها می خواهد یا خودشان وارد بازی قتل شوند یا اینکه کشته شوند...
داستان فیلم درباره نوجوانی است که در مدرسه توسط قلدرها مورد آزار و اذیت قرار میگیرد و به همین علت از اضطراب و استرس رنج میبرد. او و تنها دوستش نقشه ایی وحشتناک برای انتقام از همکلاسی ها طراحی می کنند ...
داستان فیلم در مورد یک مرد کنجکاو به ماورالطبیعه است که تصمیم میگیرد تحقیقات خود را با دوست افسرده اش و به وسیله خواهر زاده اش که یک "مدیوم" است، تکمیل کند..
مکس در کفاشی ای که در شهر نیویورک قرار دارد و نسل به نسل در میان خانواده اش چرخیده است ، به سختی کار می کند و خرج زندگیش را در می آورد. اما پس از مدتی مکس یک روش جادویی پیدا می کند که می تواند پا به زندگی مشتریانش بگذارد و دنیا را با دید دیگری ببیند و…
این فیلم برگرفته از یک داستان واقعی است. در نخستین ساعات شروع سال ۲۰۰۹ میلادی، اسکار گرانت ۲۲ ساله در سکوی مترو توسط یک افسر پلیس به ضرب گلوله جان خود را از دست می دهد. این حادثه اعتراضات و سر و صدای بسیاری در جامعه را به دنبال دارد و منجر می شوند تا افسر پلیس به زندان بیفتد. فیلم ایستگاه فورت ویل، ساعات پایانی زندگی گرانت را به تصویر کشیده است...
سارا مدیر یک کتاب فروشی کوچک است که به تازگی رابطه با دوست پسرش که رهبر یک گروه موسیقی است، قطع کرده و تصمیم گرفته مجرد باقی بماند. اما خواهر سارا به نام بث، در شُرف ازدواج با درامر همان گروه است و سارا نیز با وارد شدن به این موضوع، روابط جدیدی را تجربه می کند که…
یک مرد جوان دانمارکی که از طریق تگزاس سفر می کند، با یک دختر ارتباط برقرار می کند، و با وجود اینکه آنها قصد ندارند دوباره یکدیگر را ببینند، شرایط غم انگیز او را به آستان خود در دانمارک می کشاند...
داستان نامتعارفی می باشد از یک بازیگر شکست خورده که در دبیرستان به شغل معلمی می پردازد، در آنجا تحت تآثیر تفکرات سیاسی موجود نمایشنامه موزیکال هملت را به بدترین نحو ممکن اجرا می کند.
شهر پسييک در نيوجرزي. »مايک« (دف) در مغازه کرايه ي فيلم (هاي VHS) به نام »لطفا سر کنيد« کار مي کند. در غياب صاحب مغازه (گلاور) دوست »مايک«، »جري« (بلک) ناخواسته باعث پاک شدن تمام فيلم ها مي شود. در اين جا »مايک« و »جري« تصميم مي گيرند براي جلب رضايت مشتريان، به خصوص »خانم فيلويچ« (فارو) خود به بازسازي فيلم هاي پاک شده اقدام کنند.
«دیتو» نویسنده ای است که بعد از 15 سال غیبت، با خبردار شدن از بیماری پدرش، به شهر مادری اش باز می گردد. طی مدت اقامت در آنجا خاطرات زمان جوانی اش، همراه با دوستانش در آن منطقه را مرور می کند...