الی که از وجود پدرش بیخبر بوده، متوجه میشود که پدرش یک قهرمان بیلیارد بوده است. او برای کشف دنیای پدرش به دنیای بیلیارد وارد میشود و با چالشهای بزرگی روبرو میشود.
داستان تیلور فری که از طرف خدا ماموریتی دریافت میکند: داستانهای خانوادهاش را بازگو کند و جامعه خود را الهام بخشد. اما او نمیداند که شیطان هم برنامههای خود را دارد...
دوستان قدیمی بعد از ده سال دوری برای یک شب نوستالژیک پر از تفریح و بازی دوباره دور هم جمع میشوند. بعد از کمی زیادهروی در نوشیدن، تصمیم میگیرند یک بازی نوشیدنی انجام دهند، اما خیلی زود مشخص میشود که این بازی پیامدهای فراطبیعی دارد.
پس از اینکه یک پیشخدمت شهری کوچک پس از قرار ملاقات با دوست قدیمیاش مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد، با یک غریبه مرموز دوست میشود که او را با یک باند کاملاً زنانه آشنا میکند...
یک مرد جوان هندی در سال 1970 به آمریکا می آید تا تبدیل به یک مهندس موفق شود، اما زمانی که در کارش شکست میخورد با گروهی نچندان جالب دوست میشود تا توجه عشق دوران کودکی اش را به خود جلب کند...
هنگامی که یک نوجوان خود را در یک حلقه تماس می بیند که توسط یک افسر پلیس دانشگاه سازماندهی شده است، باید قبل از اینکه زندگی اش از هم بپاشد، خود را بیرون بکشد ...
داستان فیلم از یکی از روزهای پایانی فیلم، روز 488 شروع می شود و یکباره همه چیز به روز اول بازمی گردد. داستان اصلی از تاریخ 8 ژانویه هنگامی که تام هانسن (جوزف گوردون لویت) با سامر فین (زو دشانل)، دستیار جدید رئیسش در دفتر دیدار میکند شروع میشود. تام به عنوان یک معمار آموزش دیده، اما به عنوان یک نویسنده در شرکت کارت پستال لس آنجلس کار میکند. پس از یک شب رقص و موسیقی که تام همراه با دوستش مکنزی و سامر سپری میکند، مکنزی در حالی که مست است اذعان می کند که تام به سامر علاقهمند است. سامر و تام شروع به آغاز دوستی میکنند، اما سامر به عشق حقیقی اعتقاد ندارد و به تام میگوید که هیچ وقت نمی خواهد دوست پسر داشته باشد…
والتر اسپارو» (جیم کری) غرق در رمانی می شود که گمان می کند درمورد او نوشته شده است. هرچه بیشتر درگیر این رمان می شود، تشابهات بیشتری بین آن رمان و زندگی خودش کشف می کند …
گری ایوانز، ستاره نوظهور هالیوود (جیوانی ریبیسی) در آستانه یک فروپاشی روانی است. با افزایش توجه، فشار افزایش یافته است، و به هر طرف که نگاه می کند به نظر می رسد که کسی تکه ای از او را می خواهد...
داستان در رابطه با مترسک ادم خوار و عجیبی است با ویژگیهای خفاشی که هر ۲۳ سال یکبار ۲۳ روز به سراغ مردم می اید تا حسابی شکمشو سیر کنه و حالا روز ۲ است و بار دیگر امده تا قربانی بگیرد و اولین قربانی پسر بچه روستایی است از طرفی یک سری بچه های مدرسه ای برای اردو به نزدیکی ان شهر امدند و بی خبر از حوادث…
مادلین متلوک که دوباره به نیروی کار در یک شرکت حقوقی معتبر ملحق میشود، جایی که از تاکتیکهای حیلهگرانهاش برای برنده شدن در پروندهها و افشای اشتباهات استفاده میکند.
خانواده دانکن با تولد ناگهانی چارلی، فرزند چهارم، روبرو میشوند. وقتی که پدر و مادر خانواده، ایمی و باب ، به سرکار برمیگردند،تمام تلاششان را برای مراقبت از سه فرزند دیگر شان میکنند.
داستان درباره یک کارشناس خرید مسکن به نام شیلا (Drew Barrymore) در لس انجلس است که می میرد و دوباره زنده می شود. شیلا پس از زنده شدن متوجه میشود علاقه زیادی به گوشت و خون انسانها پیدا کرده است. حال شوهر او جوئل (Timothy Olyphant) تصمیم دارد در راه تهیه گوشت و خون انسان به همسرش کمک کند...
گروهی از دانشجویان جاه طلب و باهوش رشته حقوق به همراه یکی از اساتید که وکیل مدافع پرونده های جنایی است درگیر یک ماجرای قتل میشوند که به طور کلی مسیر زندگی آنها را عوض میکند…