مندو، آتارو و کو را به ملک خود دعوت کرد تا از درخت گیلاس پیر و بزرگی به نام "تاروزاکورا" بازدید کنند. این درخت قرار بود در یک فیلم مستقل که توسط مندو تامین مالی شده، مگانه کارگردانی آن را بر عهده دارد و لوم در آن بازی می کند، نمایش داده شود. در طول فیلمبرداری، آتارو طبق فیلمنامه درخت تاروزاکورا را قطع کرد، اما درخت افتاده شروع به کف کردن و از هم پاشیدن کرد...
نفرینی که به لوم در دوران نوزادی وارد می شود، در عصر حاضر خود را نشان می دهد و باعث می شود که او به بعد دیگری کشیده شود. شوهر لوم، آتارو موروبوشی به یک اسب آبی تبدیل می شود و با کمک دوستانش سعی می کند لوم را پیدا کند...
وقتی همه مردم شهر دعوتنامه های عروسی آتارو را دریافت می کنند، هنگامی که می بینند معشوقه او، لوم، عروس نیست، شوکه می شوند. در نهایت آنها متوجه می شوند که وقتی آتارو به عنوان یک پسر کوچک مشغول بازی بود، زیر سایه دختری قدم گذاشت. بیآنکه او بداند، این دختر از فرهنگ فرازمینی بود که در آن پا گذاشتن روی سایهاش نوعی پیشنهاد ازدواج است و ...
یک پاندای پدر و پسرش برای پیدا کردن خانه از باغ وحش فرار میکنند و خانهای را در کنار یک دختر یتیم کوچک پیدا میکنند. پانداها تصمیم میگیرند پیش او بمانند و خانواده جدیدش شوند. سپس یک ببر سیرک گم شده را پیدا میکنند و به او کمک میکنند راهش را پیدا کند.
تاکویا، کوجی، ایزومی، جونپی و توموکی در قطاری با هم آشنا میشن که آنها را به دنیای دیجیتال میبره، جایی که جنگی علیه نیروهای شر در جریانه. چروبیمون، یکی از سه فرشتهای که برای نجات دنیا از لوکمون قدرتطلب فرستاده شده بود، به سمت تاریکی رفته و دنیای دیجیتال رو به خطر انداخته. این پنج کودک برگزیده باید برای پیروزی در این نبرد بزرگ، روح افسانهای (دنستسو نو اسپریت) رو پیدا کنن.
میتسوکی کویاما دوازده ساله زمانی که تشخیص داده شد به تومور بدخیم گلو مبتلا شده است، ویران شد. او به پسر مورد علاقه اش قول داده بود که روزی خواننده شود، اما بیماری او آواز خواندن را غیرممکن کرد. بدتر از این که دو شینیگامی به نام های تاکوتو و مروکو به میتسوکی ظاهر شدند و به او اطلاع دادند که تنها یک سال از زندگی اش باقی مانده است. این خبر انگیزه بیشتری را برای میتسوکی فراهم می کند تا رویاهایش را برآورده کند و با کمی مداخله الهی، او تلاش خود را برای تبدیل شدن به یک خواننده حرفه ای آغاز می کند تا بتواند قبل از تمام شدن زمان دوباره با ایچی متحد شود.
تیمی از نینجاهای ابرقهرمان با تم پرنده با تهدید گالاکتوس مبارزه می کنند ، یک سازمان تروریستی بین المللی پیشرفته از نظر فناوری که تصمیم دارد جهان را فتح کند.
داستان این سریال درمورد دختر بچهای پنج ساله است که یک سال بعد از تولدش پدر و مادرش را از دست داده و عمهاش سرپرستی او را بهعهده میگیرد. در واقع داستان از روزی شروع میشود که عمه «دتا» کاری در شهر فرانکفورت پیدا کرده و دیگر نمیتواند از «آدلاید» که همه او را هایدی مینامند نگهداری کند بنابراین تصمیم میگیرد که او را به نزد پدربزرگش که تنها فامیل اوست ببرد تا او مسئولیت سرپرستی از هایدی را به عهده بگیرد.
کارتون گوش مروارید محصول ژاپن درباره ماجراهای پتی خرگوش، بابی خرس و خانواده های آنها روایت میشود، در شهرستان کوچکی به نام مَپِل روایت میشود. و در هر قسمت داستانی جالب برای او اتفاق می افتد. این کارتون در دهه ۷۰ از شبکه دوم سیما پخش میشد.
داستان از زمانی آغاز می شود که پسر بچهای به نام استرلینگ نورث در جنگل یک بچه راکون را پیدا میکند که پایش زخمی شده است. استرلینگ بچه راکون را به خانه میآورد و از آن نگهداری میکند تا این که زخم حیوان خوب میشود و البته استرلینگ به آن عادت میکند. برای همین نام آن را راسکال (رامکال) میگذارد و این سرآغاز ماجراهای رامکال میشود. از ویژگیهای این کارتون دوبله بسیار زیبای آن میباشد که صداهای ماندگاری از هنرمندانی همچون ژاله علو در نقش مادر استرلینگ و بدری نوراللهی در نقش مادربزرگ به جا مانده است…