فیلم شامل دو داستان است. داستان اول دربارهی ناتسومه است که به یوکای کوچکی به نام میتسومی برای بیدار کردن یوکای مقدس گانتتسو کمک میکند. داستان دوم دربارهی ورود یک بازدیدکنندهی مرموز است.
یک تیم بسکتبال آمریکایی با نام مستعار "جبرواک" برای مسابقه به ژاپن می روند و به راحتی تیم حریف را شکست می دهند ولی آن ها را بعد از برد مسخره میکنند ، حال مربی تیم "کاگتورا" برای انتقام از گروهی به نام "معجزه گرها" کمک میگیرد...
ایچیرو ساتو در مدرسه راهنمایی دچار توهم فانتزی بوده و خودش قهرمانی به اسم کوگا ماریوین میدید که این مسئله اون در مدرسه راهنمایی دچار دردسر می کنه و از طرف همکلاسیاش مسخره میشه و دست میندازنش و این مسئله اون رنج میده . بخاطر همین در زمان حاضر اون تصمیم میگیره در دوران دبیرستان و مدرسه جدیدش مثل یک پسر معمولی و نرمال رفتار کنه. اما متاسفانه معلمش اون با یک دختر با شنل آبی که مورد مشابه مثل خودش داره مواجعه میکنه و از اون میخواد هواش داشته باشه.
در شهر نیویورک ساکی در حال جست و جو برای اثری از آکیرا تاکیزاوا می باشد . اما هنگامی که راننده تاکسی کیف ها و وسایلش را در جست و جوی یافتن یک سلاح گرم جست و جو می کرد ، از ساکی ترسید و به همراه کیف دستی ساکی که تلفن همراهش نیز در آن بود از آنجا رفت . پس از این اتفاق ساکی برای یافتن آکیرا درمانده تر از قبل شد ، نتایج شش ماه جست و جوی او برای آکیرا در آن تلفن همراه بود ، اما در ادامه ساکی سرنخ های جدیدی را پیدا می کند و متوجه می شود ، که آکیرا در خطر است ...
فیلم درباره دختر و پسری است که سرنوشتشان در طی دورانی که تعادل آب و هوایی به هم خورده به هم پیچیده می شود. هوتاکا موریزاکی، دانش آموز دبیرستانی که از خانه در جزیره ای در ژاپن فرار کرده، هینو آمانو را می بیند، دختری با قدرتی مرموز که می تواند تنها با دعا کردن هوا را آفتابی کند.
درباره ی پسری به نام ناتسومه تاکاشی است که از بچگی با یه مشکل بزرگی سر و کله میزده و اونم اینه که میتونه موجوداتی به نام یوکای ها و آیاکاشی ها رو ببینه. یوکای ها موجوداتی هستن که به چشم هرکسی دیده نمیشن و همین عامل باعث میشه تا هر زمان که ناتسومه از یوکای ها و اذیتهاشون با اطرافیانش صحبت میکنه و یا به کارهاشون عکس العمل نشون میده اونو متهم به دروغگویی میکردن و یه بچه غیر عادی میدونستن. ناتسومه پدر مادرشو در بچگی از دست داده و از همان زمان بین اقوام مختلفش زندگی میکرده و از اونجاییکه ناتسومه رو بچه ی مشکلدار و عجیب غریبی میدیدن که حرفها و کارهاش باعث ترسشون میشد هیچ خانواده ای مدت طولانی اونو نگهداری نمیکردو...
مونیکا اورت، جادوگر خاموش، تنها متخصص جادوی بیصدا در جهان است، یک قهرمان واقعی که به تنهایی اژدهای سیاه افسانهای را دفع کرد. با این حال، این اعجوبه جوان در واقع... فوقالعاده خجالتی است! بله، معلوم میشود که او جادوی بیصدا را فقط برای جلوگیری از صحبت در ملاء عام آموخته است. هفت حکیم بیخبر از این موضوع، او را در یک مأموریت فوق سری برای محافظت از شاهزاده دوم قرار دادهاند. آیا مونیکا میتواند در حالی که با تعاملات اجتماعی و شیاطینی که این شاهزاده جوان را هدف قرار میدهند، دست و پنجه نرم میکند، خونسردی خود را حفظ کند؟
ماری، دختر بارون، با موهای قرمز نامرتب و لباسهای کهنه، در تمام عمرش مانند یک خدمتکار با او رفتار شده است. کنت گرانادو، ثروتمندترین مرد کشور، که گفته میشود زنستیز سرسختی است، در نگاه اول عاشق او میشود. با این حال، به دلیل یک سوءتفاهم، کنت گرانادو به جای ماری ژندهپوش، از خواهرش آناستازیا که شبیه یک شاهزاده خانم است، خواستگاری میکند. اثری بسیار محبوب از «رماننویس شوید»! داستان سیندرلای ماری که با سوءتفاهم یک قهرمان آغاز شد!
لوید (Lloyd)، جادوگر سفیدپوشی است که از گروه قهرمانان اخراج شده است. پس از آن، به طور اتفاقی در یک ماموریت با یک گروه رده S همراه میشود. لوید گمان میکند یک ماجراجوی معمولی است، اما در حقیقت بینظیر است. روزی که لوید از گروه قهرمانان بیرون رانده میشود و شغلش را از دست میدهد، به صورت تصادفی با یک گروه رده S به ماموریتی میرود. در آن زمان، هیچکس نمیدانست که گروه قهرمانان فرو خواهد پاشید و لوید به شهرت خواهد رسید... هنوز نه! این داستان جادوگری پشتیبان و استثنایی است که خود را معمولی میپندارد و به ماجراجویی میپردازد، بدون آنکه بداند چگونه در نهایت بیهمتا میشود.
ناریهیرا تاکرو (Narihira Takeru)، پسری سرکش و پرشر و شور، مدام به تسوکیمیا (Tsukimiya)، دختری که در رویاهایش میبیند، فکر میکند. پس از حادثهای غیرمنتظره، تاکرو (Takeru) خود را در جهانی موازی مییابد، همان جایی که تسوکیمیا (Tsukimiya) در آن زندگی میکند. وقتی هیولایی تاکرو (Takeru) و تسوکیمیا (Tsukimiya) را از پای درمیآورد، تاکرو (Takeru) بار دیگر بیدار میشود و متوجه میشود که در زمان جابهجا شده است. حالا او باید زیر نظر آبه سِیمِی (Abe Seimei) آموزش ببیند تا برای نجات جان تسوکیمیا (Tsukimiya) مبارزه کند!
داستان تو یه جای دنج و دورافتاده میگذره که خدایا و آدمها با هم زندگی میکنن. یه جوون به اسم ایچیو (Ichiyō) میره دنبال خدایایی که گریختن و تو قلمرو پراکنده شدن تا بگیرتشون. با کمک یه خدای زیرمجموعه به اسم تنکو (Tenkō)، ایچیو دنبال چهار خدای بدذاته که سرنوشت قلمرو بهشون بنده.
جهان به دو دسته تقسیم می شود: انسان و هیولا به نام کاتاوارا. با وجود اینکه تاما یک کاتاوارا است، انسان ها را دوست دارد و عهد می کند که از آنها در برابر شر محافظت کند، حتی اگر به معنای مبارزه با هم نوعان خود باشد. برادرش جینکا، با این حال، با وجود اینکه اکثراً یکی است، از انسان متنفر است. خواهر و برادر توسط یک شمشیرزن ترسو به نام Shinsuke ملحق می شوند که می خواهد یاد بگیرد چگونه قوی شود. هنگامی که گروه نقشه ای را برای آزمایش روی انسان ها و تبدیل آنها به هیولا کشف می کنند، آنها عهد می بندند که هر کسی را که پشت آن است شکست دهند... حتی اگر به معنای نبرد با یک ارتش کامل از جنگجویان باشد.
به طور معمول، مردم تصمیم می گیرند در سنین نوجوانی خود به ماجراجویی تبدیل شوند. در 30 سالگی، ریک گلادیاتور با ترک شغل خود به عنوان یک کارمند صنفی و تبدیل شدن به یک ماجراجو، این روند را شکست می دهد. او به عنوان یک تازه کار F-rank با قدرت جنگی یک S-rank شروع می کند. پس از دو سال تمرین بی رحمانه با قوی ترین حزب قاره، اوریچالکوم فیست، ریک هر کسی را که او را دست کم بگیرد شکست خواهد داد!
در دنیایی که جادو واقعیت دارد، دو خواهر و برادر به نامهای تاتسویا و میوکی شیبا برای تحصیل در دبیرستان جادو ثبت نام میکنند. ورود آنها به دانشکده، آرامش این مکان را برهم میزند.
داستان Chaos Dragon بر اساس بازی نقشآفرینی اژدهای قرمز توسط برخی از نویسندگان برجسته ژاپنی مانند ژن اوروبوچی، ریوگو ناریتا و کینوکو ناسو نوشته شده است. داستان در مورد دو کشور دوناتیا و کوران است که در جنگی بیپایان به دام افتادهاند. در میان این جنگ، کشور کوچک نیک کامویی قرار دارد که پس از اینکه خدای نگهبان آن، اژدهای قرمز، از کنترل خارج شد، استقلال خود را از دست داد. گروه کوچکی از قهرمانان برای بازگرداندن صلح به دنیای خود قیام میکنند.
Hotaru Hinase، دانشجوی سال اول دبیرستان، زندگی پر جنب و جوش پر از خانواده و دوستی دارد، اما در روابط عاشقانه شانس چندانی ندارد. همه چیز زمانی تغییر می کند که او یک حرکت گرم به همکلاسی خوش تیپ و دلشکسته خود، هانانوی، انجام می دهد، که منجر به درخواست او می شود و او گیج می شود. شاهد دختری باش که با معمای عشق دست و پنجه نرم می کند و پسری که با آن دست و پا می زند.
یک خانواده شکست خورده، متشکل از یک برادر بزرگتر که در خانه حبس شده است، یک برادر کوچکتر که موفق است، یک پدر که مورد احترام فرزندانش نیست، و یک مادر که از خانه خود غفلت می کند. هیچ یک از اعضای این خانواده نمی دانند که آنها همگی بازیکنان یک بازی آنلاین هستند.
"کایزاکی آراتا"، جوانی 27 ساله است که پس از ترک شغل خود، در پیدا کردن شغل جدید ناکام میماند. در این میان، "یوآکه ریو" از موسسه "ریلایف" با پیشنهادی عجیب به سراغ او میآید. ریو به آراتا دارویی میدهد که او را به یک جوان 17 ساله تبدیل میکند و او را به عنوان سوژه یک آزمایش یک ساله در نظر میگیرد. آراتا با قبول این پیشنهاد، زندگی جدیدی را به عنوان یک دانشآموز دبیرستانی آغاز میکند.
شون توکینو، دانش آموز دبیرستانی، پس از مرگ پدر و مجروح شدن خواهرش، از بازی مورد علاقه خود دست می کشد. او در یک کافه ورزش های الکترونیکی کار می کند و با دوستان دوران کودکی خود که گیمر هستند، وقت می گذراند. ناگهان، او متوجه می شود که کافه "FOX ONE" بدهی زیادی دارد. برای کمک به کافه، شون و دوستانش تصمیم می گیرند مسابقات "Xaxerion Championship" را برنده شوند. با احساس گناه، شون دوباره به دنیای بازی های آنلاین می پرد و با باکورتس-کن (انفجار-کن)، یکی از دوستان قدیمی خود روبرو می شود.
کومورا (Komura) در سال تحصیلی جدید، همکلاسی جدیدی به نام می (Mie)، دختری عینکی، پیدا میکند. او خیلی زود به می (Mie) علاقهمند میشود، اما از اینکه در کنار دختری که دوست دارد قرار بگیرد، دچار استرس میشود.
گابیمارو که در طی یک ماموریت ترور دستگیر میشود، محکوم به اعدام میشود، اما به نظر میرسد هیچ چیز او را به خاطر بدن مافوق بشرش نمیکشد. جلاد یامادا آسائمون ساگیری با این باور که عشقش به همسرش ناخودآگاه او را زنده نگه میدارد، به او این فرصت را میدهد که اگر اکسیر زندگی را در شینسنکیو، قلمروی افسانهای که اخیراً در جنوب غربی پادشاهی ریوکیو کشف شده است، توسط شوگونات عفو شود. . پس از از دست دادن پنج تیم اعزامی اعزامی به جزیره، این بار شوگونات گروهی از محکومان اعدام را می فرستد. به هر یک از محکومان یک جلاد یامادا آسائمون داده می شود که باید با او بازگردند تا عفو دریافت کنند.
این یک انیمه اینترنتی اصلی (ONA) به تعداد هشت قسمت است که همزمان با جنگ یک ساله و موبایل سوت گاندام اتفاق میافتد. در سال ۰۰۷۹ UC، نبرد سخت و سرسختانهای بین نیروهای فدراسیون و زئون در منطقه "ثاندربولت" رخ میدهد. این منطقه کمعمق پُر از آوار مستعمرات فضایی نابود شده است و به خاطر تخلیههای الکتریکی مکرر به این نام شناخته میشود. داستان بر روی ایو فلمینگ، سرباز فدراسیون، تمرکز دارد که با داریل لورنز، تکتیرانداز برجسته زئون، روبرو میشود.