وینسنت (تام کروز) که یک آدمکش حرفه ای است وارد شهر لس آنجلس شده تا ۵ نفر را که برای کارفرمایش مزاحمت ایجاد کرده اند به قتل برساند. او به منظور رفتن به نقاط مختلف شهر و از بین بردن قربانیانش نیاز به یک تاکسی دارد. ماکس که یک راننده تاکسی است بی اطلاع از هدف وینسنت ، خود و تاکسی اش را در اختیار او می گذارد و امیدوار است در پایان شب دستمزد خوبی از وینسنت بگیرد. ماکس وینسنت را به محل سکونت اولین قربانی می رساند و منتظر او می شود…
«جول» که آدمیخجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با «کلمنتاین» که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
یک استاد دانشگاه نیویورکی که نویسنده هم هست، «فرانی آوری» ( مگ رایان ) رابطه با یک کارآگاه پلیس ( مارک روفالو ) دارد ، پلیسی که در حال تحقیق روی یک مورد قتل در محل زندگی فرانی است و …
کولز (مارک روفالو)، سم (مایا استنج) و تیا (کتلین رابرتسون) رابطه سه طرفه ای را آغاز می کنند که از کنترل خارج شده و عواقب آن ده سال بعد به سراغ آنها می رود و...
"آن" به همراه دو پسر و همسر خود زندگی ساده ای در تریلر حیاط مادرش دارند.اما وقتی پزشکش به او می گوید مبتلا به سرطان است و تنها دو ماه وقت دارد زندگی اش کاملا تغییر می کند.او لیستی از کارهایی که قبل از مرگ می خواهد انجام دهد آماده می کند و ...
جنگ جهانی دوم. «بن» و «چارلی» ، دو سرخ پوست ناواهو به نیروی دریایی می پیوندند تا «رمزگویان پیام های سر بسته» باشند و بتوانند رمزهای نظامی جدید امریکایی را که بر اساس زبان سرخ پوست های ناواهو طراحی شده ترجمه کنند. «جو اندرس» و «پیت آندرسن» نیز مأمور محافظت از «بن» و «چارلی» می شوند…
«سامي» (ليني) مادر تنهايي است که با پسر کوچکش، «رودي» (کاکلين) در شهر کوچکي در شمال ايالت نيويورک زندگي آرام و بي سر و صدايي دارد. تا اين که برادرش، «تري» (روفالو) به سراغ «سامي» مي رود تا از او پول قرض بگيرد و زندگي با ثبات «سامي» را به هم مي ريزد...
سم و اِدی دو خواننده بیاستعداد هستند. اما، زمانی که توسط یک اوباش به نام Veal Chop (پل جیاماتی) با دو نابغه در حال نفوذ اشتباه گرفته میشوند، ناخواسته درگیر یک زندگی جنایتکارانه میشوند...
دکتر"فینستون" همه چیز دارد، همسری زیبا و حرفه ای موفق به عنوان یک دندان پزشک. اما هنگامی که متوجه خیانت همسرش می شود همه چیز برای او تغییر می کند. او که عقل خود را از دست داده روی بیماران خود شکنجه های وحشتناک اجرا می کند...
کشف آینهای اهریمنی، هنگامی که دختر جوانی به همراه برادرش در دام شبکهای درهمتنیده از پلیدی و نیرنگ گرفتار میآیند، سلسلهای شگفتآور از "حوادث مرگبار" را رقم میزند.
نود و دومین مراسم جوایز اسکار، توسط آکادمی علوم و هنرهای سینما (آمپاس) و به افتخار بهترین فیلمهای سال 2019، در روز یکشنبه 10 فوریه 2020 میلادی در سالن تئاتر دالبی، هالیوود، لس آنجلس برگزار شد. این مراسم در ایالات متحده از شبکه تلویزیونی شرکت پخش رسانهای آمریکا (اِیبیسی) به صورت زنده پخش میشود و تهیهکنندگی آن را دونا گیگلیوتی و گلن ویز برعهده دارند، ویز همچنین کارگردانی مراسم را بر عهده دارد. آکادمی طی این مراسم جایزههای اسکار را (که با نام جوایز آکادمی نیز شناخته میشوند) در ۲۴ رشته به بهترینها اعطا میکند ...
ایتن لرنز و همسرش گریس هنگام بازگشت به خانه، به همراه دختر و پسر کوچکشان در یک پمپ بنزین توقف می کنند. پسر آن ها که برای بازی به کنار جاده رفته است توسط یک اتومبیل زیر گرفته می شود و …
این فیلم داستان یک وکیل به نام "رابرت" را به تصویر میکشد که تصمیم میگیرد علیه یک شرکت بزرگ تولید مواد شیمیایی که باعث ایجاد آلودگی و صدمات زیادی به محیط زیست شده است، یک پرونده ایجاد کند و در مقابل این شرکت بیاستد. اما …
مامور افبیآی، تام، رهبری یک گروه ضربت در حومه شهر فیلادلفیا را بر عهده دارد تا به مجموعهای از سرقتهای خانههای توزیع مواد مخدر که توسط یک مرد خانواده ظاهراً بیخبر هدایت میشود، پایان دهد.
داستان ماری-لور، یک نوجوان نابینای فرانسوی، و ورنر، یک سرباز آلمانی است که مسیرهایشان در فرانسه اشغالی به هم می خورد، زیرا هر دو تلاش می کنند از ویرانی های جنگ جهانی دوم جان سالم به در ببرند.
جنیفر والترز - یک وکیل متخصص در پرونده های حقوقی فوق بشری - باید زندگی پیچیده یک فرد مجرد 30 ساله را که اتفاقاً یک هالک سبز 6 فوتی 7 اینچی نیز هست بگذراند.
دومینیک بردسی، مردی میانسان، داستان رابطه اش با برادر دوقلویش توماس، که به اسکیزوفرنی مبتلاست، را روایت کرده و از تلاش هایش برای آزاد کردن او از تیمارستان می گوید.