"لوئیزا فاستر" یک چک چند میلیون دلاری برای اداره مالیات آمریکا ارسال می کند. به همین دلیل آنها تصور می کنند که او دیوانه است و او را به یک آسایشگاه روانی ارسال می کنند...
«اندي» (رابينز)، بانکدار محترم و پولدار ايالت نيوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ايالتي شوشنک محکوم مي شود و اندکي بعد با «رد» (فريمن)، زنداني سياه پوست، دوست مي شود. پس از هجده سال، «اندي» ردي از قاتل اصلي پيدا مي کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...
میکی خلافکار سابق تصمیم می گیرد راه درست را پیش بگیرد ، یک شغل قانونی یقه آبی کار کند و از دوستش کلودی (بریجت فوندا) بخواهد که با او ازدواج کند. متأسفانه، قبل از اینکه عروسی اتفاق بیفتد و این زوج بتوانند شهرخود را ترک کنند، رفیق پردردسر دابز (کری الوز) از راه می رسد و از دوستانش التماس می کند که به او کمک کنند تا از یک باند مرگبار فرار کند...
بیگانگان یکی را از خودشان برای تنبیه به زمین می فرستند این بیگانه بسیار خشن بوده و وقتی بدنی را که تسخیر کرده است آسیب می بیند، مجبور است بدن دیگری را برای تسخیر کردن پیدا کند...
ماه مه سال ۱۹۴۳،پایگاه نیروی هوایی آمریکا در انگلستان.چهار افسر و شش داوطلب یک هواپیمای بمب افکن بزودی بیست و پنجمین ماموریت خود را آغاز می کنند.اگر آنها ماموریت خود را به پایان برسانند اولین گروه در نیروی هوایی آمریکا می شود که تور وظیفه خود را به پایان رسانده اند…
قاتلی در یک تعقیب و گریز توسط یکی از افراد پلیس تیر خورده و رو به مرگ میباشد و از آنجائیکه تا آخرین لحظات قصد تسلیم شدن ندارد به جادو و طلسمی که پیش از این، در آن مورد تعلیم دیده است، روی می آورد و روح پلید و شیطانی اش را به درون یک عروسک منتقل میکند. از طرفی روز تولد «اندی» خردسال است و او به شدت طالب همان مدل از عروسک است...