یک گروه از یتیمان پس از اینکه یک بیماری ویروسی جمعیت بزرگسال کشور را از بین میبرد، برای یافتن زندگی جدیدی به سمت جنوب سفر میکنند، اما در آنجا خود را در معرض خطر یک زن روانپریش میبینند که یک راز خطرناک را پنهان کرده است.
در یک مهمانی باشکوه، جارد برنامههای خود را برای تبدیل منطقه هنری به یک شهر هوشمند مطرح میکند. اما این ایده با مخالفت شدید برادرش و کمیسر هنری روبرو میشود. در این میان، یک شعبدهباز اسرارآمیز با هنر خود، گذشته و آینده این منطقه را پیش چشمان آنها به تصویر میکشد.
دو برادر، یکی مامور افبیآی و دیگری پولشوی بینالمللی، اختلافاتشان را کنار میگذارند و برای نجات خانوادهشان، دست به یک عملیات خطرناک در قلب قلمروی یک ارباب جنایت میزنند.
یک کارآگاه در آستانه بازنشستگی با یک استاد مطالعات آفریقایی برای ردیابی یک قاتل زنجیره ای که در حال انجام عمل جادوی سیاه باستانی موتی است، همکاری می کند...
یک زن و شوهر تصمیم می گیرند که به یک سفر اتومبیل برفی بروند تا روابط خود را مجدداً به گذشته برگردانند اما پس از قتل راهنمای آنها ، خود را برای جنگ بقا می بینند ...
دکتر کارن، متخصص عجیب و غریبی است که بیماران ناآگاه را از طریق فرآیند تناسخ راهنمایی می کند. هنگامی که هریسون رویاهای تکراری را تجربه می کند، برای کمک به دکتر کارن مراجعه می کند و مواجهه خود را با زنی که در زندگی قبلی او را دوست داشت، فاش می کند...
کانر کانولی پس از کشتن یکی از اعضای سندیکای مواد مخدر در حالی که از آزادی مشروط محافظت می کرد، یک روز فرصت دارد تا دو میلیون دلار غرامتی را که مجبور نیست به تایرون پتیس بپردازد. او مجبور می شود از خدمه عملیات نظامی قدیمی خود به رهبری بریس میسون بخواهد که دور هم جمع شوند و ...
داستان نقاشی به نام داون گلدی که ظاهراً زندگی عالی دارد. گالری پر رونق، همسر دوست داشتنی و پسر 2 ساله با استعداد. اما مرگ غم انگیز دوست صمیمی اش، کوری، در دو سال قبل هنوز او را آزار می دهد...
مایلز مونتگو به عنوان یک قاچاقچی سطح بالای مواد مخدر پادشاه خیابان ها بود. وقتی مایلز با ونسا ملاقات می کند، جذب زیبایی و معنویت او می شود. همانطور که ارتباط آنها افزایش می یابد، هر دو تا آخرین ذره ایمانشان به خدا در یکدیگر آزمایش می شود...