Thor نام جنگجوی مغرور و قدرتمند سرزمین آسگار است . Thor با قدرت خارج العاده خود برای زندگی در میان انسانها به سیاره زمین فرستاده میشود . زمینی که خیلی زود او را مبدل به یکی از بهترین مدافعان خود میکند …
مخترع میلیاردر، «تونی استارک» که اکنون تمام دنیا از زندگی دوگانه او بعنوان «مرد آهنی» خبر دارند، از طرف دولت تحت فشار قرار می گیرد تا تکنلوژی ای که بدست آورده را به ارتش بدهد. استارک که نمی خواهد به این راحتی اختراعش را در اختیار دیگران بگذارد، تصمیم می گیرد به همراه دوستانش در مقابل دشمنانی قدرتمند بایستد.
داستان فیلم از یکی از روزهای پایانی فیلم، روز 488 شروع می شود و یکباره همه چیز به روز اول بازمی گردد. داستان اصلی از تاریخ 8 ژانویه هنگامی که تام هانسن (جوزف گوردون لویت) با سامر فین (زو دشانل)، دستیار جدید رئیسش در دفتر دیدار میکند شروع میشود. تام به عنوان یک معمار آموزش دیده، اما به عنوان یک نویسنده در شرکت کارت پستال لس آنجلس کار میکند. پس از یک شب رقص و موسیقی که تام همراه با دوستش مکنزی و سامر سپری میکند، مکنزی در حالی که مست است اذعان می کند که تام به سامر علاقهمند است. سامر و تام شروع به آغاز دوستی میکنند، اما سامر به عشق حقیقی اعتقاد ندارد و به تام میگوید که هیچ وقت نمی خواهد دوست پسر داشته باشد…
این فیلم داستان افراد گوناگون در موقعیتهای مختلف است. یک بازرگان که تمام زندگیاش را بر روی یک اسب مسابقهای شرط بندی کرده است، یک گانگستر که به آینده می نگرد، یک خوانندهی موسیقی پاپ که قربانی رییس یک گروه تبهکار میشود و در آخر یک دکتر که سعی دارد زندگی معشوقهاش را نجات دهد.
«تونی استارک» که یک مخترع و کارخانه دار میلیاردر است، به وسیله چند نفر دزدیده می شود و آنها او را مجبور می کنند که سلاحی اسرار آمیز بسازد اما به جای آن استارک زره ای آهنین می سازد و به وسیله این زره از چنگشان می گریزد و به آمریکا بر می گردد و تصمیم می گیرد از این زره برای مبارزه با شر استفاده کند.
مرد جوانی (لرمان) با خانوادهاش از مونتانا به فلوریدا نقل مکان میکند، جایی که مجبور میشود برای محافظت از جمعیت جغدهای در خطر انقراض وارد مبارزه شود...
"جیل جانسون" مجبور می شود در خانه ای بزرگ به تنهایی پرستاری کند.ناگهان غریبه ای شروع به تماس گرفتن با او می کند."جیل" سعی می کند با پلیس تماس بگیرد اما وقتی متوجه می شود تماس از داخل خانه گرفته شده است وحشت زده می شود...
«دن مورفین» که مدیر یک مجله ورزشی پرتیراژ است ناگهان مطلع می شود مجله از سوی کمپانی «تدی کی» که یک غول رسانه ای است خریداری شده است. کارتر که جوان ۲۶ ساله و تازه بدوران رسیده ای است از سوی کمپانی بعنوان مدیر جدید مجله انتخاب می شود. اما ...
مامور "اسکات" به دلیل روشهای غیرمامول و خشن اما نتیجه بخش خود برای کمک به سرویس مخفی برای پیدا کردن دختر ربوده شده ی یکی از اعضای رده بالای دولت به واشنگتن فراخوانده می شود."اسکات" سریعا متوجه می شود که مضنون اصلی تیم حفاظتی,دوست پسر او بیگناه است…
کلمن سیلک (آنتونی هاپکینز) استاد موفق یک دانشگاه مطرح است. او سال هاست که زیر سایه یک دروغ بزرگ زندگی می کند. سیلک ظاهرا سفید پوست به نظر می رسد، ولی ...
«سای پریش» (ویلیامز) مردی تنها و میان سال است که در قسمت عکاسی فوری سوپرمارکت محلی کار می کند و درگذشت سالیان، «خانواده ی یورکین» که از مشتریان سوپرمارکت هستند، به دغدغه ی ذهنی او تبدیل شده اند ……
اواخر سال ۱۹۶۵، در ویتنام، «سرهنگ دوم هال مور» (گیبسن) مأموریت یافته تا در دره ی درانگ حملاتی را فرماندهی کند. اما دیری نمی گذرد که «مور» و سربازانش درمحاصره ی دو هزار نفر ازنیروهای دشمن قرار می گیرند .
یک پسر بچه روبات که با تکنولوژی بسیار پیشرفتهای ساخته شده است، هرکاری میکند تا بتواند به پسری واقعی تبدیل شده و دوباره عشق مادرش را که یک انسان واقعی است، بدست آورد.
«نورمن اسپنسر» (فورد)، محقق علمی دانشگاه، روز به روز بیش تر نگران همسرش، «کلر» (فایفر) می شود. «کلر» ادعا می کند در داخل و اطراف خانه شان، در نزدیکی دریاچه ی ورمانت، صداهایی می شنود و منظره های خوفناکی مثل تصویر صورت یک زن جوان را در آب مشاهده می کند…
هری، پسر ۱۸ سالهای که با مادرش کیت، زنی بیش از حد حامی زندگی میکند، یک سبعیت پنهان دارد. این خشونت باعث میشود تا گانگسترهای یهودی او را به عنوان آدمکش اجیر کنند...
در آیندهای با تکنولوژی پیشرفته، یک ربات امنیتی سرکش مخفیانه اراده آزاد پیدا میکند. برای پنهان ماندن، با اکراه به ماموریت جدیدی برای محافظت از دانشمندان در سیارهای خطرناک میپیوندد..
سریالی برگرفته از فیلم Avengers شرکت مارول که سوپر هیرو ها در اون در مواقع ضروری به کمک مردم میرن. اتفاقات داستانی بعد از اونجرز ( بعد از جنگ نیویورک ) میفته و …
داستان سریال درباره رابطه دو نفر به نامهای ویلیام ترومن و گریس آدلر است در در آپارتمانی در نیویورک سیتی زندگی می کنند. ویل وکیل است و گریس طراح داخلی...
هر هفته دو نفر از شخصیتهای های مشهور مثل بازیگرهای سینما یا خوانندگان هالیودی در این مسابقه شرکت میکنند, هرکدام از شرکت کنندگان آهنگهایی انتخاب میکنند و باید با اون اهنگ لب خونی کنند و هر کدوم اجرا بهتری داشته باشند برنده میشوند.