آمار بیننده های یکی برنامه مستند تلوزیونی که در مورد حیات وحش است، رو به کاهش می باشد. از این رو از مسئولان این برنامه تصمیم می گیرند به جستجوی موجود افسانه ای بنام پاگنده بپردازند...
«اليوت کارور» (پرايس)، غول رسانه ها، مي کوشد تا با ايجاد مناقشه ميان انگلستان و چين، سومين جنگ جهاني را به راه بيندازد و به اهداف جاه طلبانه ي خود دست پيدا کند. «جيمز باند» (برازنان) نيز چهل و هشت ساعت فرصت دارد تا جلوي او را بگيرد..
يک ژنرال روس که دست در دست مافياي اين کشور دارد، سلاحي سري موسوم به «چشم طلايي» را از سيستم ماهواره ي نظامي روسيه مي دزدد. ربايندگان «چشم طلايي» با استفاده از توانايي هاي اين ابزار سعي در گرفتن باجي کلان از جهانيان را دارند، تا اين که «جيمز باند» (برازنان) به مصاف شان فرستاده مي شود...
يک مأموريت اکتشافي در کنگو به فاجعه منتهي مي شود. گروهي ديگر مأمور مي شوند که به منطقه بروند و ماجرا را روشن کنند. در آخرين لحظه، ماجراجويي به نام «هومولکا» (کوري) نيز به گروه ملحق مي شود. او مي گويد در وسط جنگل رد شهري را دارد که پر از الماس هاي عظيم است و تنها گوريل ها راه و محل گنج را بلد هستند...
یک قمارباز حرفه ای تصمیم می گیرد رابطه خود با خانواده و دوستانش را بهبود ببخشد. اما وقتی بین علاقه به همسر سابق و دوست پسر سابق او گرفتار می شود همه چیز به هم می ریزد و...
چهار دوست در حال فارغ التحصیل شدن از کالج هستند و یکی شان – «لیلینا»(رایدر) – فیلمی ویدئویی درباره ی افکار آنان درباره ی آینده می سازد. «لیلینا» با «مایک» (استیلر)، مدیر اجرایی تهیه ی برنامه های ویدئویی برای یک شبکه ی تلویزیونی جنجالی آشنا می شود که فیلم «لیلینا» را برای مسئولان تلویزیون نشان می دهد و توجه آنان را جلب می کند…
یک کلاهبردار حرفهای با استفاده از مهارتهای خود، به کنگره ایالات متحده راه مییابد. آیا او پس از ورود به کنگره، وجدان پیدا میکند و از قدرت خود برای کمک به دیگران استفاده میکند؟..
«ماکس کيدي» (دنيرو) چهارده سال پيش به خاطر آزار و اذيت دختري شانزده ساله به زندان افتاده است. او پس از آزادي، براي انتقام سراغ «سام بودن» (نولتي)، وکيل دادگستري، مي رود...
بن (گری اولدمن) وکیلی است که مدافع شخصی می باشد که به جرم قتل شناخته شده. اما پس از پیروز شدن در دادگاه، طولی نمیکشد که متوجه می شود قاتل گناهکار است...
یک جنایتکار روانی ، مردی که قرار بود به زودی معاون کلانتر شود را به قتل می رساند . او خود را در نقش این مرد جا زده و در جایگاه شغلی او قرار می گیرد ، اما این قاتل نمی داند که کلانتر برنامه ی مرگباری برای معاونش دارد ...
«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتي روسيه، با کمک «جيمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده مي شود تا اطلاعاتي را درباره ي عملکرد «ژنرال پوشکين» (ريس ديويز) از ديگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهي ضربتي مي ربايند و «باند» در جست و جوي قضيه به خود او مظنون مي شود.
«روي هابز» (ردفورد)، ستاره ي جوان بيس بال، راه هاي موفقيت را يکي پس از ديگري طي مي کند، اما زماني که زني به نام «هاري يت» (هرشي) به او در اتاق هتلي سوء قصد مي کند، رؤياهايش ناکام مي ماند. پانزده سال مي گذرد و «روي» بار ديگر آفتابي مي شود و به باشگاه «شواليه هاي نيويورک» مي پيوندد.
سیزده سال پس از اینکه یک قتل خواهر دانش آموز دبیرستانی "مری گراوس" را کشت، حالا کارآگاه "دیک هاربرجر" در جستجوی این قاتل است که ظاهرا دوباره سر و کله اش پیدا شده ...
وقتی دخترش اِما کشته میشود، پلیس کریون متوجه میشود که او در گروهی از فعالان GAIA بود که مشغول افشای تأسیسات ذخیرهسازی زبالههای هستهای Northmoor برای فعالیتهای غیرقانونی بودند.