زمانی که دو پدر در بحثی دوستانه به فکر یک مبارزه میوفتند تا ببینند کدامیک برتر از دیگری هست، یکی از آنها مساله را خیلی جدی میگیرد و همه چیز بد پیش میرود، تمام روابط خراب میشود و…
جک سادلستین ( آدام سندلر ) مرد موفقی است که در امور تبلیغاتی فعالیت می کند. وی به همراه همسر زیباش ارین ( کتی هولمز ) و بچه هایش ، زندگی آرامی در لس آنجلس دارند و از این بابت بسیار خوشحال هستند. اما تنها نگرانی آنها در زمان برگزاری جشن شکرگزاری اتفاق می افتد زیرا در این روز آنان می بایستی با خواهر دوقولوی جک به نام جیل ( با بازی آدام سندلر ) ملاقات کنند که فردی به شدت پرخاشگر و عجیب است که کانون گرم خانواده آنها را برهم می زند.
ماجرای حماقت های انسانی ، که توهم موفقیت دارد و با اعتماد به نفس کاذبش همه چیز را به هم می ریزد! بوکی یک فروشنده معمولی است که خیلی اتفاقی می فمهد روزگاری پدر و مادرش در فیلمی بازی کرده اند. او تصور می کند که مسیرش قدم جای پای پدر و مادرش گذاشتن است و برای تحقق بخشیدن به آن به لس آنجلس رفته و...
داستان فیلم درباره مردی است که با حلقه عروسی خود می تواند دختران جذاب را به طرف خود جذب کند. در این میان میان او و یکی از همان دختران ماجراهایی اتفاق می افتد که باعث تغییر جهت زندگیش می شود و …
یک مرکز خرید توسط گروهی از سارقان تصرف می شود و تنها نگهبان این مرکز که «پل بلارت» نام دارد و بشدت ماموری وظیفه شناس است ، باید با این گروه مقابله کند و…
آمار بیننده های یکی برنامه مستند تلوزیونی که در مورد حیات وحش است، رو به کاهش می باشد. از این رو از مسئولان این برنامه تصمیم می گیرند به جستجوی موجود افسانه ای بنام پاگنده بپردازند...
دو آتش نشان بروکليني به نام هاي «لري» (جيمز) و «چاک» (سندلر) براي استفاده از بيمه ي عمر تظاهر مي کنند که هم جنس خواه هستند؛ در حالي که «لري» به تازگي همسرش را از دست داده و فرزند دارد و «چاک» مجرد است...
سه مرد جوان سعی دارند فرصت هایی را که در دوران کودکی از دست داده اند جبران کنند. آن ها یک تیم بیسبال سه نفره تشکیل می دهند تا در مقابل تیم های بچه های امروزی بازی کنند...
دو هم اتاقی که یکی از آنها پولی که برای اجاره خانه جمع کرده بودند واسه یه هرزه فیلیپینی خرج میکند و دوستش الکس که عشق بازی های ویدیوئی است باید مکانی دیگر برای اسکان خود پیدا کند…
«هنری روث» (آدام سندلر) مردی است که از تعهد داشتن نسبت به یک زن می ترسد، تا اینکه دختری جذاب به نام «لوسی» را می بیند. آنها با هم بیشتر آشنا می شوند و هنری از این که دختر رویاهیش را پیدا کرده خوشحال است، تا اینکه درمیابد لوسی حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و فردای آن روز دیگر هنری را به یاد نمی آورد.
«ديو بازنيک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامي است که پس از يک سلسله سوء تفاهم هاي غريب محکوم مي شود که يک دوره ي روان درماني «مهار کردن خشم» را بگذراند. ديري نگذشته که «ديو» خود را با «دکتر بادي رايدل» (نيکلسن)، روان درمان گري معروف رودررو مي بيند...
“داوی استون” یک الکلی با سابقه کیفری و محکوم به مرگ است که فعلاً تحت نظارت پلیس در خانه سالمندان به خدمات اجتماعی محکوم شده است. "داوی" در آنجا با تلاش برای اصلاح و ترک عادات بد خود به دنبال رهایی از حکمش است و..
يکي از غول هاي رسانه اي از دنيا مي رود و دارايي او به يکي از خويشان دورش، «لانگ فلوديدز» (سندلر)مي رسد. اما «لانگ فو» جواني ساده دل، شوخ و شنگ و مقداري خل و چل است که از شهر کوچکي مي آيد و حالا در نيويورک مي خواهد به سبک خودش، کارهاي بزرگي صورت بدهد …
پس از اینکه دو پسر از سه پسر شیطان از جهنم فرار میکنند تا زمین را ویران کنند، شیطان باید پسر سوم خود، نیکی با اخلاق را بفرستد تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، آنها را بازگرداند.
مردی بدشانس کارش تمیز کردن آکواریوم می باشد. روزی او برای نگهداری از ماهی گران قیمت یک رقاص مرد به خانه ی او می رود و طی ماجراهایی با این رقاص اشتباه گرفته می شود...
«سانی کوفکس» (سندلر)، مجردی سی ساله و بی فکر و خیال است که هرگز زیر بار مسئولیت های بزرگ سالی نرفته است. اما وقتی متوجه می شود اگر زودتر وارد گود نشود تا آخر عمرش تنها خواهد ماند، برای آن که به محبوبه اش نشان دهد می تواند با مسئولیت های بزرگ سالی دست و پنجه نرم کند، پسر بچه ی پنج ساله ای به نام «جولیان» را به فرزندخواندگی قبول می کند…
«بابی باوچر» (سندلر)، پسری اهل لوییزیاناست که کارش رساندن آب به اعضای یک تیم فوتبال امریکایی است. او خیلی زود به استعدادش در بازی پی می برد و ستاره ی تیم رقیب می شود…
داستان این سریال در واقع ادامه همان سریالی است که در دهه 90 میلادی بسیار محبوب بوده است و روایتگر یک خانواده از طبقه متوسط جامعه است که همگی شاغل هستند .