قسمت دوم از مجموعه فیلمهای خاطرات یک بچه دست و پا چلفتی. باز هم بر اساس کارهای گٍرگهافلی است که این بار به کلاس بالاتر رفته و با دوستان مثل خودش، هم مدرسه ای است. آنها یک پله جلوتر رفته و درگیریهای جدیدی با برادر بزرگتر گٍرگ و بچههای قلدر مدرسه خواهند داشت...
باب والاس به خود افتخار می کند که همیشه تماشایی ترین چراغ های کریسمس را در شهرش دارد، اما امسال متوجه می شود که همسایه جدیدش نمایشی به همان اندازه جشن دارد...
یک مجری برنامه گفتگوی رادیویی مزرعه کدو تنبل پدربزرگش را به ارث می برد. هنگامی که او شغل خود را از دست می دهد، مجبور می شود مزرعه را در اختیار بگیرد و ...
این فیلم داستان پسر یبچه ای لاغر است که دوست دارد دیده شود و ماجراهای خود را در دفتر خاطراتی مینویسد تا روزی که بزرگ و مشهور می شود آنها را به زعم خود در اختیار کسانی قرار دهد که می خواهند با او به عنوان یک فرد مشهور مصاحبه کنند...
آنا ریدل به علت مشکلاتش به بیمارستان روانی می رود و پس از مدتی به خانه بر می گردد. بهترین دوست او خواهر الکس است. البته مراحل درمان او بخاطر یک نامادری سنگدل، پدری الاف و ولگرد و البته روحی که در خانه ی آنها سرگردان است اصلا خوب پیش نمیرود...
داستانی جذاب در مورد حلقه نامزدی که مدتهاست گم شده است که خصومت چند دههای را بین زوجی که زمانی نامزد کردهاند را دوباره برمیانگیزد و تأثیری که ظهور مجدد آن بر دختر زن و برادرزاده مرد میگذارد...
هنگامی که بیماری ناخوشایند پلیس پلی لامار را مجبور به بازنشستگی میکند، برادرش با او صحبت میکند که یک اسب مسابقه بخرد. اما یک گانگستر اسب را می دزدد تا حساب های قدیمی را تسویه کند...
هنگامی که یک مرد بیکار در دیترویت به دلیل جنایتی که مرتکب نشده است دستگیر می شود، سه فرزندش مصمم هستند که او را به موقع برای کریسمس از زندان آزاد کنند. بنابراین تصمیم می گیرند از "قدرتمندترین مرد جهان" کمک بگیرند...
مایکل رانگلف، کلاهبردار در حال فرار از پلیس ، تابوتی را می دزدد و سوار قطار می شود و وانمود می کند که سربازی است که یک دوست مرده جنگی را به خانه می برد اما ...
ذهن آزرده سیلوستره استالونه که تازه از جنگ ویتنام برگشته در دهکده رفیق صمیمی اش که جلوی چشمانش در جنگ جان باخت مورد آزار یک پلیس از دهکده میشود که بعد از آن ماجرا...
یک زن جوان تصمیم میگیرد خانهی قدیمی مادربزرگش را که سابقهی عجیبی به عنوان یک خانهی تشییع جنازه دارد، به یک مهمانخانه تبدیل کند. اما به زودی متوجه میشود که این خانه رازهای تاریکی دارد و مهمانان آن در معرض خطر هستند.
داستانی قدیمی و محلی وجود دارد در مورد کشته شدن کسانی که روز ولنتاین را جشن می گیرد. اما وقتی گروهی از دستور قاتل سرپیچی می کنند و مردم کشته می شوند به نظر می رسد که افسانه به حقیقت تبدیل شده است ...
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟