اریکا، مترجمی آمریکایی، مخفیانه رمانی را بازنویسی میکند که داستانش در بارسلونا میگذرد. با دعوت آنا (نویسنده اصلی) به بارسلونا برای مراسم امضا توسط یک کتابفروش، ماجرا پیچیده میشود.
جکسون به ایتالیا نقل مکان میکند تا به دخترش نزدیکتر باشد، اما یک برخورد تصادفی با گابریلا، صاحب یک کافه، و دخالت دوستانش، ممکن است به یک شانس دوباره برای عشق منجر شود.
تریسی و نیک توافق میکنند که کار را کنار بگذارند تا برای یک ماه عسل یونان وقت بگذارند. هنگامی که آنها در جزیره ای منزوی گیر می کنند، با انتخاب های زندگی خود روبرو می شوند...
در روزهای منتهی به کریسمس، یک وارث جوان و تازه نامزد شده یک حادثه اسکی را تجربه می کند. پس از تشخیص فراموشی، او خود را تحت مراقبت صاحب خانه خوش تیپ و دخترش می بیند...
دیوید یک معمار آمریکایی است که به تازگی برای یک فرصت عالی در یک شرکت معتبر به لندن نقل مکان کرده است. تنها سه روز مانده به کریسمس، او هنوز برای نامزدش که اتفاقاً دختر رئیس است، هدیه ای نخریده . دیوید در حین خرید، با آنجی ، یک خریدار حرفهای برخورد میکند...
دیانا و تریش از زمانی که به قطب شمال نقل مکان کردند و همسایه همدیگر شدند، بهترین دوستان هم بودند. پس از سال ها همکاری در مسابقه تزیین خانه محله، این زنان خانه دار پس از یک درگیری عمومی، سنت شکنی می کنند و تصمیم می گیرند با یکدیگر رقابت کنند. در حالی که هر کدام سعی می کنند از دیگری پیشی بگیرد، فرزندانشان، آل رومئو و ژولیت، دیوانه وار عاشق هم می شوند...
در شب افتتاحیه نمایشی از نیل خان، نویسنده داستانهای جنایی، بازیگر زن نقش اول به قتل میرسد. کارآگاه آکوستا با کمک عکاس زن، آلی آدامز، به دنبال قاتل میگردد. اما آلی که در تحقیقات دخالت میکند، خود به هدف قاتل تبدیل میشود.
ناتالی ، یک نانوا ، و اریک ، مدیر امور مالی به طور غیر منتظره یک نانوایی معروف را به ارث می برند. آنها سعی می کنند در حین اداره سرمایه گذاری مشترک ، عشق را از تجارت دور کنند...
کوین، یک نابغه نوجوان در فناوری، متوجه میشود که ایدهاش توسط آلن ولف، تهیهکننده بازیهای ویدیویی به سرقت رفته است. او و دوستش بکا به سانفرانسیسکو می روند و یک سری شیطنت می کنند تا زندگی آلن را بدبخت کنند...
زمانی که یک مجری در برنامه زنده به صورت تصادفی اعلام می کند که ازکریسمس متنفر است ، به یک شهر کوچک سفر کرده ولی با شروع کریسمس زندگی او تغییر میکند و ...
زمانی که یک روزنامه نگار بنام سوزان تصمیم میگیرد مقاله ای در مورد رسومات خانواده اش در کریسمس بنویسد، به صورت اتفاقی با هنرمندی زیبا و خوش بین بنام بردی آشنا می شود و...