Andre Gregory

یک معمار موفق یک عمر زندگی خود را صرف قلدری برای همسر ، کارکنان و خود میکند تا به معشوقه اش برسد در حالی که زندگی آزاد حق آنان است …

بن و ساندرا به شدت دلباخته یکدیگر هستند، اما متاسفانه ساندرا با جیک برادر کوچکتر بن ازدواج کرده است و به زودی او همه چیز را خواهد فهمید...

در اواخر دهه 1980 ، کارگردان مشهور تئاتر "آندره گرگوری" ، گروهی از دوستانش و بازیگران را دور هم جمع کرده و برداشت جدیدی از نمایش "دایی وانیا" نوشته "آنتوان چخوف" را تمرین کردند ...

در دهه 1930 شهر نیویورک ، سایه (الک بالدوین) شیوان خان (جان لون) که در حال ساخت بمب اتمی است ، می جنگد.

 قرن بيست و يکم. جامعه آرام است و اهالي «سال آنجلس» از خشونت مي پرهيزند. تا اين که جنايتکاري به نام «سايمن فليکس» (اسنايپس) پس از اين که سي و پنج سال را به حالت انجماد گذرانده، به قيد قول شرف آزاد مي شود. اما او بلافاصله شروع به قتل و جنايت مي کند و مقامات ناچار مي شوند دشمن قديمي «سايمن»، گروهبان پليس، «جان اسپارتن» (استالون) را نيز از حالت انجماد خارج کنند...

دو کارمند ناراضی رستوران (دیوید بوئی، روسانا آرکت) تصمیم می‌گیرند که از کارفرمایان خود (باک هنری، آندره گریگوری) سرقت کنند.

"مایکل" که یک دانشجوی کالج است دوست دختر خود "گبریلا" و خانواده اش را برای کریسمس در کانادا ملاقات می کند.اما وقتی به آنجا می رسد "گبریلا" به او می گوید که دیگر دوستش ندارد...

خبرنگار مجله "جاناتان فیشر"، که در خطر از دست دادن کار خود قرار دارد، قول می دهد داستانی موفق بنویسد. اما راه به جائی نبرده و اقدام به جعل یک داستان می کند و...

یک مخترع عجیب, خانه خود را می فروشد و خانواده خود را به آمریکای مرکزی می برد تا در وسط جنگل یک کارخانه یخ بسازد...

یک پیشخدمت کوکتل به طور تصادفی جان یک دیپلمات مهم عرب را نجات می دهد . او که در کانون توجه رسانه ها قرار می گیرد، توسط وزارت پروتکل ایالات متحده استخدام می شود، اما به زودی متوجه می شود که دنیای شیطنت های سیاسی برای استعدادهای خاص او مناسب نیست...

"ایوان تراولیان" نمایشنامه نویسی است که احساس می کند این روزها از این شاخه به آن شاخه می پرد.او نمایشنامه ای در دست اجرا دارد،همسرش او را ترک کرده و با چهار فرزند از ازدواج قبلی و پسر خود تنها مانده است...

"والاس شاون" و "آندره گرگوری"، ظاهرا یکدیگر را بازی داده و قسمتهایی از زندگی خود را در رستورانی به اشتراک می گذارند و...