فیلمی بدون دیالوگ گفتاری، بر خلاف موسیقی و اشعار «مرثیه جنگ» بنجامین بریتن است که شامل شعری از سرباز جنگ جهانی اول ویلفرد اوون است که وحشتهای جنگ را منعکس میکند. هیچ داستان خطی یا دیالوگ وجود ندارد. این تصاویر منعکس کننده داستان اوون، داستان سربازان دیگر و یک پرستار در طول جنگ جهانی اول است...
لندن. گروهي متشکل از چهار آدم بسيار متفاوت «کن» (پالين)، «جرج» (جرجسن)، «واندا» (کورتيس) و «اوتو» (کلاين) - به رغم تنشي که ميان اعضا به وجود مي آيد، الماس هايي چند ميليون پاوندي را به سرقت مي برند. سپس هر يک مي کوشد تا به ديگران نارو بزند...
«باوموردا» (مادرش)، ملکه ی شرور، مطلع می شود که قرار است کودکی از بین «دیکینی ها» باعث سقوط او شود، دستور قتل تمام زنان باردار را می دهد. اما «الورا»، یکی از نوزادان نجات می یابد و خانواده ی «ویلو» (دیویس) او را پیدا می کنند. «ویلو» و خانواده اش که از نسل مردمانی کوچک هستند، از ترس حمله ی ملکه تصمیم می گیرند کودک را به «دیکنی ها» برسانند.
باستیان بالتازار بوکس با مردی ملاقات میکند که صاحب یک کتاب فروشی قدیمی است. او کتابی را از این کتاب فروشی میدزدد، شروع به مطالعهاش کرده و به آرامی به بخشی از آن تبدیل میشود…
تیم برت (دیوید همینگز)، یک معتاد به مواد مخدرِ ترک کرده، با خالهاش در ایتالیا در حال تعطیلات است. وقتی خالهاش به قتل میرسد، او تلاش میکند تا تحقیق کند. به زودی، تمام زندگی او از کنترل خارج میشود.
دکتر نوکی مورد بیاعتباری قرار گرفته و به یک بیمارستان دورافتاده فرستاده میشود. او از یکی از کارکنان، گلدستون اسکریویر، معجون لاغری مخفی دریافت میکند و با شهرت و ثروت هنگفت به انگلستان بازمیگردد. اما برخی میخواهند از این خوششانسی بهرهمند شوند و برخی دیگر فقط میخواهند او را سر جای خود بنشانند...
"آنجلا باروز"، یک تحلیلگر موفق برجسته از ایالات متحده، در تلاش است تا کارخانه ای را تأسیس کند و پایه و اساس یک شرکت که فقط در آن مرد باشد را تغییر دهد ...
دوره ى ملکه ویکتوریا . « رالبف نیکلبى » ( هاردویک ) ، مرد خبیثى است که سرپرست برادرزاده اش ، « نیکلاس » ( باند ) را به عهده دارد . « نیکلاس » که در مدرسه اى به کار واداشته شده ، همراه با دوستش ، « اسمایک » ( وودز ) مىگریزد و به یک گروه تیاترى سیار مىپیوندد .
ساکنان روستایی بریتانیایی در دوران جنگ جهانی دوم به گروهی از سربازان خوش آمد می گویند.اما ساکنان به سرعت متوجه می شوند که در حقیقت سربازان نیروهای آلمانی هستند که قصد دارند دهکده را برای اجرای نقشه یک حمله بزرگ تصرف کنند...