« شان تورنتن » ( وين ) مشتزن امريكايى ايرلندى تبار به دهكده ى زادگاهش در ايرلند باز مى گردد تا گذشته اش را ( مرگ رقيبش بر اثر ضربات او ، در يك مسابقه ) فراموش كند . او خيلى زود با « مرى كيت » ( اوهارا ) ازدواج مى كند ، اما طبق سنت ، ازدواج اين دختر تا پيش از دريافت جهيزيه اش كه برادرش ( مك لاگلن ) از دادن آن امتناع مى كند رسميت نمى يابد ...
"افسر کربی یورک" مسئول یک پایگاه مرزی و آموزش سربازان تازه وارد از جمله پسر خود که نزدیک به پانزده ساله او را ندیده می شود.او پسرش را وادار به جنگ با سرخپوستها می کند اما پیش از آن مادرش از راه رسیده و او را خارج می کند.دیدار دوباره "کربی" و "کتلین" که سالهاست از هم جدا شده اند آنها را عاشق یکدیگر کرده و...
نقره زیادی در منطقه سرخپوستان کشف شده و دولت به توافقی صلح آمیز با آنها می رسد. وقتی "جیمز بووی" وارد صحنه می شود، او سفیدپوستانی را پیدا می کند که نقشه حمله به سرخپوستان را طراحی می کنند و...
یک پیرمرد خوب و خوش اخلاق ادعا می کند که بابا نوئل واقعی است، اما مردم فکر می کنند او عقلش را از دست داده و باید تحت مراقبت قرار بگیرد. یک وکیل جوان از روی دلسوزی سعی دارد در دادگاه ثابت کند که این پیرمرد واقعا بابا نوئل است…
"سندباد" قصه گویی است که ماجراهای بزرگی در مورد خود تعریف می کند. اما راست و دروغ بودن آنها را هیچکس نمی داند. در این فیلم هشت ماجراجویی او توسط شخص خودش روایت می شود...
جولی قبل از مرگش، هیتي را به فرزندی قبول میکند. بیل سوگوار است و تلاشهای هیتي برای کمک را رد میکند. هیتي باور دارد که جولی با توصیههایش به دیدارش میآید. بیل تصمیم میگیرد هیتي را بفرستد. بعد از شنیدن پیام جولی، بیل میپذیرد که با هیتي به زندگی ادامه دهد.
معلمی خوش اخلاق در شهری که توسط آلمانها در دوران جنگ جهانی دوم اشغال شده است خود را بین همکاری با نازیها و کمک کردن به نیروهای مقاومت گرفتار می بیند و...
« هنرى مورگان » ( کرگار ) ، دزد دریایى بىرحمى است که فرماندارى جاماییکا را با همراهى « جیمز وارینگ » ( پاور ) در دست مىگیرد. اما « مورگان » براى در پیش گرفتن راه راست با مقاومت برخى از همدستان سابقش ( کویین و ساندرز ) روبهرو مىشود.
اوايل قرن ، ويلز جنوبى . « هيو مورگان » ( مك داول ) ، پسركى 12 ساله ، همراه با خانواده اش در دهكدهاى معدنى در دره اى سرسبز و زيبا زندگى مى كند. اما آرامش و خوشبختى خانواده آرام آرام با شدت گرفتن طمع و زورگويى هاى صاحبان معادن از بين مى رود...
داستان این فیلم درباره "جودی اوبراین" بالرینی بااستعداد در یک گروه رقص است."بابلز" زنی بی پروا گروه را رها می کند و به کار دیگری مشغول می شود.وقتی گروه منحل می شود،"بابلز" به "جودی" کاری به عنوان دست نشانده اش می دهد و....
گوژپشت ناقوس زن کلیساى نتردام ، « کازیمودو » ( لاتن ) ، به دخترى کولى به نام « اسمرالدا » ( اوهارا ) دل مىبندد. در حالى که کشیش کلیسا ( میچل ) به « اسمرالدا » نظر سوء دارد و به خاطر حسادت به افسرى ( مارشال ) که مورد توجه دختر است ، او را زخمى مىکند و گناهش را به گردن دختر مىاندازد.