داستان درباره دنیایی است که موسیقی در آن وجود ندارد. دُراِمون و دوستانش برای بازگرداندن موسیقی به زمین تلاش میکنند و ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکنند.
داستان در مجموعهای از آپارتمانها در آیندهای نه چندان دور رخ میدهد. این داستان، زندگی روزمرهٔ آشنا، ماجراهای بهیادماندنی، و رنج و لذت شناختن فردی دیگر را به نمایش میگذارد.
داستان از جایی آغاز می شود که آنا ویلیامز می خواهد خواهرش را به دام بیندازد ، نینا ویلیامز ! که در حال حاضر مشغول به همکاری با رئیس جدید شرکت میشیما می باشد. نام این رئیس کسی نیست جز جین کازاما. آنا در کنار شغل خود ، برای شخص جین نیز به طور شخصی کار می کند و عضو تیم او می باشد. آن ها به دنبال اطلاعاتی درباره دانش آموزی با نام شین کامیا می گردند و …
در دنیایی دیگر،جنگی بزرگ به پایان رسیده و دنیا را در بیماری و آلودگی فرو می برد."دکتر آزوما" از طرف دولت برای درمان جدید سلولها که ادعا می کند توانایی ترمیم بدن انسان و نجات بشریت را دارد پشتیبانی می شود.اما رهبر دولت که از قدرت خود محافظت می کند به او پشت کرده و...
در سال ۲۰۵۲ میلادی، جهان در صلحی بیسابقه به سر میبرد که داروی مُسکن «هاپونا»، ساختهی دکتر عصبشناس، اسکینر، نقشی اساسی در برقراری آن داشت. هاپونا که به عنوان یک «داروی معجزهآسا» بدون هیچ عارضهی جانبی شناخته میشد، به سرعت در سراسر جهان توزیع گشت و انسانها را از درد رهایی بخشید. اما روزی، خالق این دارو، دکتر اسکینر، به طور ناگهانی ناپدید شد و کسی از محل اختفای او خبر نداشت. سه سال بعد، اسکینر دوباره ظاهر شد، اما این بار نه به عنوان یک ناجی، بلکه همچون اهریمنی که قصد نابودی جهان را در سر داشت. فاش شد که هاپونا در حقیقت دامی مرگبار بوده و مصرفکنندگان آن پس از سه سال به بیماری لاعلاجی مبتلا شده و جان خود را از دست خواهند داد. اسکینر پیامی برای جهانیان فرستاد: «تنها ۳۰ روز فرصت باقیست. اگر تا پیش از پایان این مهلت مرا بیابید، بشریت شانس بقا خواهد داشت.» تنها امید باقیمانده برای انسانها، دستیابی به تنها واکسن موجود است که در دستان اسکینر قرار دارد و شرط او برای تحویل آن، پیدا کردن خودش است. به منظور مقابله با این توطئهی هولناک، پنج مامور زبده از نقاط مختلف جهان گرد هم آمده و تیمی ویژه تحت عنوان «لازاروس» تشکیل دادهاند. آیا آنها موفق به نجات بشریت خواهند شد؟ و نیت واقعی اسکینر از این اقدامات چیست؟
در اواخر دوره ادو، ژاپن در یک بحران بی سابقه که توسط کشتی سیاه ایجاد شده بود را تجربه کردند که این کشتی ها از کشور های خارجی بودند. اما یک رباط به نام onigami که از زمان باستان وجود داشت این کشتی را متفرق کرد و حذف خارجی ها انجام شد.
داستان از آنجا شروع می شود که بری، یک دختر معمولی از یک خانه معمولی، با هک، دختری که شبیه پسر است، آشنا می شود. بری که مجذوب هک شده است، با تیمی که هک رهبری می کند، یعنی باشگاه کارآگاهان روح ملاقات می کند. اعضای این کلوب "از نظر اجتماعی مرده" هستند و به طور نامرئی در جامعه کنترل شده دیجیتالی تام سایر کار می کنند. هنگامی که او با گروه کار می کند، بری در مورد Zero، یک شخصیت مرموز که در زیرزمین تام سایر در کمین است، مطلع می شود. او و هک تصمیم می گیرند این شخصیت را تعقیب کنند و به مرور زمان حقیقت شهر فاش می شود...