«جان» مردی میانسال است که از همسرش جدا شده و اخیرا زن با رویاهایش، «مالی» آشنا شده است. تنها مانع موجود برای جان، پسر جوان مالی «سایرس» می باشد که حاضر نیست مادرش را با کسی قسمت کند...
درن شان، پسر نوجوانی است که برخلاف میلش و برای نجات جان دوستش مجبور به انجام کاری می شود که زندگی اش را به کلی تغییر می دهد. و آن کار چیزی نیست جز، تبدیل شدن به یک خون آشام!
انسانها از سیاره زمین رفتهاند. تنها میراثی که آنها بر روی سیاره گذاشته اند ماشینهای مکانیکی بزرگ و مخوف است که جان انسانها را به خطر می انداخت. در این بین ۹ گروه از عروسکهای پارچهای سر از لاک خود دربرمی آورند تا سیاره را از دست این ماشینها نجات دهند.
«برنان هاف» مرد سی و نه ساله ای است که کار مشخصی ندارد و با مادرش، «نانسی» زندگی می کند. «دیل دابک» نیز مرد چهل ساله ای بیکار است و با پدرش، «رابرت» زندگی می کند. زمانی که رابرت و نانسی ازدواج می کنند، برنان و دیل به ناچار هم خانه می شوند و از همان ابتدا اختلاف میان آن دو آغاز می شود...
راننده مسابقات ناسکار "ریکی بابی" به لطف قراری که با دوست و هم تیمی خود "کل ناتون" بسته موفق می شود به موفقیتهای زیادی دست پیدا کند. اما وقتی یک راننده فرانسوی خود را به مراحل بالای موفقیت می رساند، استعداد او زیر سوال می رود و...
برنامه ی محبوب رادیویی «هم راهان خانه ای در علفزار» که هر شنبه شب در سالن معروف فیتس جرالد در سینت پل مینه سوتا به طور زنده اجرا و پخش می شد و (با چهار میلیون نفر شنونده) مردم را سرگرم می کرد، با آخرین بار روی آنتن می رود…
«دالیا ویلیامز» (کانلی) که از شوهرش (اسکات) جدا شده، آپارتمان قدیمی کوچکی در روزولت آیلند نیویورک برای خود و دخترش، «سسی» (گید) پیدا می کند، بی خبر از این که آپارتمان در تسخیر روح ساکن قبلی است…
داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیهکننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه ۱۹۲۰ تا اواسط دههٔ ۱۹۴۰ است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود...
ریچارد که یک فرد کلاهبردار است احتیاج به یک همکار دارد تا بتواند یک سری نقره های تقلبی را بفروشد تا اینکه با "رودریگو" ملاقات میکند و او نیز احتیاج به پول دارد تا بتواند به پدرش کمک کند ، وضعیت وقتی پیچیده میشود که "رودریگو" وارد یک رابطه عاشقانه با خواهره ریچارد می شود و ...
«ديو بازنيک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامي است که پس از يک سلسله سوء تفاهم هاي غريب محکوم مي شود که يک دوره ي روان درماني «مهار کردن خشم» را بگذراند. ديري نگذشته که «ديو» خود را با «دکتر بادي رايدل» (نيکلسن)، روان درمان گري معروف رودررو مي بيند...
این فیلم روایتگر یک روز از زندگی سه زن در سه مکان مختلف در سه زمان مختلف است , سال ۱۹۵۱. «لارا براون» (جولیان مور) زن بارداری است، که قصد دارد یک مهمانی برای شوهرش ترتیب دهد، اما نمی تواند دست از خواندن رمان «خانم دالووی» بردارد. «کلاریسا وان» نیز زنی در زمان حاضر است که یک مهمانی برای دوستش «ریچارد»، نویسنده ای مشهور که مبتلا به ایدز است، تدارک دیده. این دو ماجرا بطور همزمان به کار و زندگی «ویرجینا وولف»، کسی که رمان «خانم دالووی» را می نویسد، متصل هستند...
"ولما کلی" کسی که همسر و خواهرش را بعد از اینکه فهمید با هم رابطه دارند به قتل رساند و "راکسی هارت" کسی که دوست پسر خود را به دلیل اینکه او را تبدیل به ستاره نمیکرد به قتل رساند همدیگر را وقتی در انتظار اعدام هستند پیدا می کنند و ...
بیل کاتینگ قصاب سر دسته آمریکایی ها، حریف ایرلندی خود کشیش والن را که سردسته گروهی ایرلندی به نام خرگوش های مرده است میکشد و آمریکایی ها پیروز میشوند. بعد از گذشت شانزده سال پسر کشیش، آمستردام به نیویورک باز میگردد تا از بیل به خاطر مرگ پدرش انتقام بگیرد...
زن مغازه دار جوان و متاهلی رابطه ای را با یک پسر جوان آغاز می کند که فکر می کند «هولدن کالفیلد» ( شخصیتی خیالی و چهره اصلی داستان ناتور دشت اثر مشهور جی دی سالینجر است ) است...
وقتی یک هدیه غیرمنتظره اعترافات دردناک و رازهای پنهان گذشته را آشکار می کند، یک مهمانی برای جشن سالگرد ازدواج یک زوج به سرعت به جای دیگری کشیده می شود ...
فرد آرمیسن، تیم هیدکر، جان. سی. رایلی در این سریال کمدی جدید ایفای نقش میکنند. این سه فضانورد تلاش میکنند تا برای اولین ماموریت سفر قمری خود انتخاب شوند. آنها در این مسیر با موانعی از قبیل تنهایی، کمبود اعتماد بهنفس و صلاحیت و شایستگی روبرو میشوند.