شيکاگو، «کالوين جارت» (ساترلند)، همسرش، «بت» (تايلرمور) و پسر جوان شان (کانراد) «هاتن»)، سعي مي کنند تا پس از حادثه ي مرگ ناگهاني پسر بزرگ خانواده - «باک» (دوبلر) - و خودکشي ناموفق «کانراد» که خود را در مرگ او مقصر مي داند، دوباره ي زندگي عادي را از سر بگيرند...
یک واحد اطلاعاتی دریائی ایالات متحده ، هنگام انجام مأموریت اکتشافی در آبهای قطب شمال ، برای یافتن مادهای بهنام «بیزانیوم» که ظاهراً در سیستمهای دفاعی نظامی کاربرد دارد ، وارد جزیره اسواردلوف ، میشود. «ذرم پیت» ، که با فرمانده واحد «دریاسالر ساندِکر» دوستی دیرینه دارد ، به او اطلاع میدهد کشتی غرقشده تایتانیک (در سال 1912) ، محمولهای از «بیزانیوم» را حمل میکرده است...
وقتی رئیس جدید زندانی در آرکانزاس به عنوان زندانی خود را معرفی می کند،عمق فساد را بین نگهبانان و کارکنان زندان به چشم می بیند.پس از معرفی هویت واقعی خود او اقدام به از بین بردن فسادر می کند اما آنهایی که از این ماجرا سود می برند اقدام به مقابله می کنند...
پس از آزادی مشروط از زندان،یک سارق تصمیم می گیرد زندگی ساده ای داشته و بر اساس قوانین زندگی کند.او به زودی به دست افسر عفو مشروط که تشنه قدرت است به زندان باز می گردد. وقتی برای بار دیگر آزاد می شود، او به افسر حمله کرده، اتومبیلش را ربوده و دوباره به زندگی تبهکاری اش باز می گردد...
زمان سوپربول فرا رسیده است و اتفاقات بسیار زیادی در جریان می باشد. یکی از بازیکنان، دیو ولکی، به قدری خود را مشغول بازی کرده است که همسرش را به طور کلی نادیده می گیرد. شرکت مدیریت نسبت به ستاره ی کوارتربک تیم، مک کالی، علاقه ی خاصی پیدا کرده و به فردی وظیفه داده است که او را وارد شرکت کند؛ در غیر این صورت خودش هم اخراج خواهد شد. اما این اتفاقات در مقابل اتفاق مهمی که قرار است به وقوع بپیوندد، مشکلاتی جزئی هستند. یک قاتل زنجیره ای در حال پرسه زدن می باشد. به نظر می رسد که اتحادیه نمی خواهد که تیم کوگر ها برنده شوند. آن ها سعی کردند مربی تیم را مجبور کنند که برخی از بازیکنان را مجروح کرده یا به آن ها دارو بدهد اما او این کار را نپذیرفت و کشته شد. اکنون مدیر تیم باید از قبل از این که آسیب جدی به تیم وارد شود از هویت این قاتل زنجیره ای پرده برداری کند...
"الکس فرید" پروفسور ادبیات است. او علاقه زیادی به قمار بازی دارد. وقتی پولهایش تمام می شود، او از دوست دختر، مادر و در نهایت از افرادی خطرناک پول قرض می گیرد و...
انسان ها از مواجه شدن با دو شامپانزه سخنگو که با یک سفینه به زمین آمده اند، متعجب می شوند. طولی نمی کشد که آن ها در میان انسان ها محبوب می شوند، اما یک نفر در این بین معتقد است که این شامپانزه ها می توانند خطری بزرگ برای انسان ها باشند...
داستان این فیلم دریاره ی زنی درمانده است که در نا امیدی کامل در مسابقه ی شرکت می کند تا کسب و کارش را زنده نگه دارد، در طول مسابقه او با "جیمی هوپ" آشنا می شود که …
آزمایشگاه جنایی بری آلن، دانشمند پزشکی قانونی پلیس مرکزی شهر، مورد اصابت صاعقه قرار گرفت. بدن الکتریسیته آلن به داخل پرتاب می شود و کابینه ای از مواد شیمیایی را در هم می شکند، مواد شیمیایی که هم برق می گیرند و هم در تماس فیزیکی با بدن او مجبور به تعامل با یکدیگر و فیزیولوژی او می شوند. او به زودی متوجه می شود که این تصادف متابولیسم بدنش را تغییر داده و در نتیجه توانایی حرکت با سرعت فوق انسانی را به دست آورده است. بری آلن تبدیل به فلش شده است.