مأمور بازنشسته ی FBI، «ویل گراهام» (نورتن) فرا خوانده می شود تا قاتل بی رحمی معروف به «توث فیری» را پیدا کند. «توث فیری» به طور هم زمان تمامی اعضای خانواده ها را می کشد و چشم های قربانیانش را با تکه های شکسته ی آینه می پوشاند. اما «گراهام» برای انجام این مأموریت نیاز به کمک قاتل زنجیره ای سرشناس، دکتر «هانیبال لکتر» (هاپکینز) دارد…
کارآگاه «میچ پرستون» (رابرت دنیرو)، پلیسی است که به هیچ چیز جز شغلش اهمیت نمی دهد. بعد از رخ دادن اتفاقاتی غیر منتظره، او مجبور میشود به همراه یک افسر پلیس که کوچکترین شباهتی به او ندارد، در یک برنامه تلوزیونی پلیسی بازی کند.
لوسی یک تهیه کننده در یک کانال خرید خانگی است. او بابانوئل واقعی را به عنوان بابانوئل استخدام می کند. او باید ظرف 4 هفته جایگزین خود را به عنوان بابانوئل واقعی پیدا کند...
لنس بارتون (کریس راک)، که یک کمدین می باشد و هرگز دوست ندارد بمیرد، به طرز ناگهانی موعد مقررش فرا می رسد و به آسمانها می رود. اما به او اجازه داده می شود تا مدت زمان کم دیگری را بر روی زمین زندگی کند و...
این داستان ادامه فیلم " سکوت بره ها " می باشد و در فلورانس ایتالیا پس از گذشتن یک دهه از حوادث سکوت بره ها آغاز می شود . هانیبال که یک بیمار روانی است توسط کلاریس استارلینگ که مامور FBI است در یک زندان با امنیت بسیار بالا ، ملاقات می شود . سپس او از زندان می گریزد و به امریکا باز می گردد و می کوشد تا با استارلینگ تماس بگیرد و نقشه انتقام جویی از یکی از قربانیان قدیمی اش را اجرا کند...
یک هنرپیشه جوان مبارز اولین شغل خود را پیدا می کند... فقط متوجه می شود که "بخش" او دروغ گفتن به مجمع کارگران کارخانه است تا آنها را از تشکیل اتحادیه باز دارد...
"کارول آن مک کی" پرستاری محبوب در خانه سالمندان بوده و اوقات بیکاری خود را با همسر ورزشکارش "وین" می گذراند.وقتی سارق افسانه ای بانک "هنری منینگ" که در زندان دچار حمله قلبی شده در خانه ساکن می شود،او متوجه می شود همه چیز آنطور که به نظر می آید نیست و...
یک زن پلیس که به بیماری مازوخیسم دچار شده است سعی می کند مشکلاتش را از همسرش که او هم پلیس است مخفی کند در همین حین درگیری ماجرای دزدی زن پروتمندی به وسیله یک تبهکار معروف می شود و …….
»توماس کراون« (مکويين) ميليونر خود ساخته، تصميم مي گيرد تا به شرکتي که خود عضو آن است، صدمه ي مالي بزند. شرکت بيمه بهترين کارآگاهش، »و يکي آندرسن« (داناوي) را مأمور اين پرونده مي کند...
سه دزد در حالی که از یک صحنه ی جرم فرار می کنند، خودشان را در در محاصره ی پلیس در یک بار نیو اورلان می بینند و اینکه متوجه میشوند نه تنها پلیس به دنبال آنهاست، بلکه مردم هم دنبال آنها هستند...
جوزی (هالی بری) از ازدواجش با تهیه کننده ثروتمند فیلم تونی پوتنزا (کریستوفر مک دونالد) که به کار، مشروب خوری یا زنان دیگر مشغول است، ناراضی است. اگرچه جوزی به تونی خیانت می کند، اما امیدوار است که آنها بتوانند آشتی کنند...
زندگی «جک سامرزبی» پس از شش سال دوری از خانه و خانواده و در حالی که دو سال از پایان جنگ های انفصال گذشته، به زادگاهش باز می گردد. همسرش، «لورل» به هویت او مطمئن نیست، چون برخلاف سابق مهربان و وفادار به نظر می رسد! تا این که جسدی کشف می شود که طبق شواهد از آن «سامرزبی» است که به قتل رسیده است….
شکارچیان جایزه بگیر از آینده یک راننده ماشین مسابقه محکوم به فنا را در سال 2009 به شهر نیویورک منتقل می کنند، جایی که ذهن او با یک میلیاردر مرده جایگزین می شود...
داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد...
بتی و جیک، با وجود تفاوتهای زیادی که با هم دارند، قرار است ازدواج کنند. آنها میخواهند عروسی کوچکی داشته باشند، اما پدرانشان میخواهند برایشان عروسی بزرگی برگزار کنند....
«سال» (آيلو) صاحب ايتاليايي-امريکايي يک پيتزافروشي در بخش سياه پوست نشين بروکلين است. در يک روز گرم، درگيري لفظي «سال» با يکي از سياه پوست هاي آشناي محلي به نام «باگين اوت» (اسپوزيتو)، منجر به شلوغي ودرگيري در محله مي شود.
میسی سیپی، سال ۱۹۶۴٫ سه کارمند دولت – دو سفیدپوست و یک سیاه پوست – که برای ثبت نام رأی دهندگان سیاه پوست به جساپ کانتی می روند، شبانه در جاده ای روستایی به قتل می رسند. دو مأمور FBI، «آلن وارد» (دافو) و «روپرت آندرسن» (هاکمن) – که اهل میسی سیپی است – به جساپ می آیند تا سرنخی از این ماجرا بیایند...
«آکيم» (مورفي)، شاهزاده ي افريقايي به دختري که پدرش برايش در نظر گرفته، علاقه اي ندارد و همراه دوستش، «سمي» (هال) به امريکا مي رود. او در آن جا شيفته ي دختري به نام «ليزا»(هدلي)مي شود و به اتفاق سمي،با هويت بدلي، نزد پدر اليزا شروع به کار مي کند.