« وايات ارپ » ( فاندا ) كلانتر شهر تومستون مى شود تا با كمك « داك هاليدى » دائم الخمر ( ماتيور ) ، انتقام مرگ برادرش را بگيرد . سرانجام كار « وايات » به دوئل با خانواده شرارت پيشه ى « كلانتن » ( كه عامل مرگ برادرش بوده اند ) در اوكى كورال مى كشد...
قاضی "ویلیام پریست" در فاش کردن هویت واقعی "لوسی لیک" دست داشته، خاطرات دوران جنگ داخلی خود را بازگو می کند، از اعدام یک پسر جوان جلوگیری کرده و با "یانکی هوراس" در انتخابات رقابت می کند ...
در دهه 186، در می سی سی پی ، دبنی ها ، بنیانگذاران مزارع دبنی در لوینگتون ، هنگامی که از عضویت در هر دو طرف جنگ داخلی آمریکا امتناع می ورزند ، فاجعه و آشفتگی را تجربه می کنند...
"جیتر لستر" بی دست و پا و خانواده اش در مردابی روستایی، جائی که اجدادش روزگاری کشاورزان ثروتمندی بودند زندگی می کند.اما وقتی بانک تصمیم می گیرد زمین آنها را تصاحب کند، زندگیشان به خطر می افتد و...
در حالیکه مهاجران مورمون به سمت سرزمین موعود در کنار رود “سن خوان” در یوتا حرکت می کنند،آنها “تراویس بلو” و “سندی” دو تاجر اسب را به برای هدایت واگن استخدام می کنند.آنها باید به منطقه ای ناشناخته وارد شده و با مشکلات زیادی روبرو شوند و…
"ملودی جونز" وارد شهری جدید شده و توسط ساکنان آن به جای "مونته جرد" هفتیرکشی بدنام اشتباه گرفته می شود."جرد" واقعی که زخمی شده است در مزرعه عشق دوران کودکی اش "چری" مخفی شده است.آن دو با هم روبرو می شوند و...
دو معدنچی به نامهای "روی گلنیستر" و "دکستری" که توسط مالک یک سالن حمایت مالی می شوند،برای محافظت از طلاهای خود در مقابل "الکساندر مک نامارا" کمیسری فاسد مبارزه می کنند...
تام کیفر » ( برنان ) به جرم قتلى که مرتکب نشده محاکمه مىشود و به زندان مىافتد. اما موفق به فرار مىشود و جایى در مردابهاى مرز فلوریدا و جرجیا خود را پنهان مىکند تا در فرصت مناسب قاتل واقعى را شناسایى و دستگیر کند.
داستان فیلم درباره شخصی به نام" استوارت" و علاقه او به" کیت گارسون"، دوستی او با" جورج کاستر" و جنگش مقابل "جان براون" در روزهای که منتهای جنگ داخلی آمریکا معروف به جنگهای انفصال است...
یک پزشک جراح و دخترش از آلمان نازی به آمریکا میگریزند. آنها در یک شهر کوچک در داکوتای شمالی ساکن میشوند، اما طوفانهای گرد و غبار دشت بزرگ، زندگی آنها را تهدید میکند. مردم شهر برای فرار از طوفانها، تصمیم میگیرند به اورگان نقل مکان کنند. یکی از اعضای شهر عاشق دختر پزشک میشود، اما او به مردی که به او و پدرش کمک کرده بود، متعهد است. او باید بین عشق و وفاداری خود یکی را انتخاب کند.