فیلم "سوییچ" درباره پارک کانگ، ستاره برتری که بازیگری پرطرفدار است اما همیشه دردسر ساز است، که در شب کریسمس با یک راننده تاکسی آشنا میشود و زندگی جدیدی را تجربه میکند...
مین سو-آه، دختری نابینا، در تحقیقات مربوط به ناپدید شدن یک دانشجوی دختر به پلیس کمک میکند. راننده تاکسی که او را در شب تصادف رانندگی که منجر به نابیناییاش شد، رسانده بود، ممکن است مجرم باشد.
کیم سنگ-نام یک بازیکن حرفه ای بیس بال میاشد. او درگیر یک پرونده ی قضایی شده و برای این که رسانه ها این خبر را پوشش ندهند باید به اطراف شهر برود و مربیگری گروهی از بازیکنان ناشنوا را بر عهده بگیرد...
"سین ا" به همراه پسر خود "جون" به شهری که همسر مرحومش در آنجا به دنیا آمده نقل مکان می کنند.اما هنگامی که او تلاش می کند زندگی خود را از نو بسازد اتفاق ناگوار دیگری او را تحت تاثیر قرار می دهد...
کیم جی یونگ ازدواج کرده و یک دختر دارد او برای بزرگ کردن فرزندش شغلش رو رها میکند و به خانه داری روی می آورد. همه چیز در زندگی او عادی پیش میرد تا اینکه کم کم مدل حرف زدن و رفتار های او تحت تاثیر مادر و خواهر بزرگترش و کسانی که با آنها در ارتباط است میشود…
"پارک می جونگ" یک کارگردان تازه کار است که در 8 سال گذشته مشغول ساختن یک فیلم ترسناک بوده است. یک روز او در مورد یک فیلم ممنوعه می شنود و پیگیر این موضوع می شود تا اینکه "جه هیون"، کارگردان فیلم رو پیدا می کند. "جه هیون" به او هشدار می دهد که بیخیال این فیلم شود اما "می جونگ" توجهی نمی کند و این موضوع او را به سمت موارد عجیب و ترسناک می کشاند …
مون کانگ تائه (Kim Soo-Hyun) فردیست که از بسیاری از قابلیت های عالی از جمله جذابیت ، هوش ، صبوری ، توانایی همدردی با دیگران برخورددار است ، او که به عنوان یک مددکار بهداشت در بخش روانپزشکی مشغول به کار است با حقوق بسیار کمش ، از برادر خود که 8 سال از او بزرگتر و مبتلا به بیماری اوتیسم است نیز مراقبت میکند از طرفی ، گو مون یونگ (Seo Ye-Ji) که نویسنده محبوب داستان های کودکانه است ، فردیست بسیار متکبر و خودخواه و بی ادب که از اختلال شخصیت ضد اجتماعی رنج میبرد و…
ته گونگ شیل(گونگ هیون جین) بعد از حادثه ای که براش پیش میاد، قادر به دیدن ارواح میشه. او همواره از این ارواح ترسناک در حال فراره و آرامش نداره و پیش چشم بقیه مردم یه دیوونه بنظر میاد تا اینکه اتفاقی ارباب جونگ وون(سو جی ساب) رو میبینه کسی که گذشته بدی داشته و در حال حاظر فقط به پول اهمیت میده …
چا یو ری (Kim Tae Hee) مادری است که 5 سال پیش فوت شده است و حالا روح او طی یک پروژه ای به مدت 49 روز به زندگی دوباره بازمیگردد. در همین حال، جو کانگ هوا (Lee Kyu Hyung) یک جراح است که بعد از فوت همسرش اخلاقش عوض شده، تا اینکه دوباره همسرش چا یو ری در مقابل او ظاهر میشود…
پارک سونگ جون (Lee Sang-Yoon) فرد جاه طلبیست که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاهی معتبر عضو تیمی میشود که کارشان رسیدگی به مشتریان وی آی پی یک فروشگاست. همسر او ، نا جونگ سون (Jang Na-Ra) که زنی قوی با شخصیتی روشن میباشد نیز در همین فروشگاه مشغول به کار است. طی اتفاقی این زوج با یک مورد غیرمنتظره روبرو میشوند که زندگیشان را دچار تغییر میکند…
سونگ دوک می (پارک مین یونگ) در یه گالری هنری کار میکنه و همچنین فن (طرفدار) گروه آیدلی به اسم شیانه؛ او حتی یه سایت طرفداری هم برای گروه محبوبش به طور مخفیانه درست کرده! از طرفی رایان گلد (کیم جه ووک) که قبلا نقاش معروفی بوده رئیس جدید دوک می میشه. رایان که علاقه چندانی به روابط اجتماعی نداره متوجه راز دوک می و فن سایتش میشه و خودش تبدیل به فن دوک می میشه…
زمانی که کانگ بوک سو (یو سونگ هو) دانش آموز بود، اشتباهی به ارتکاب خشونت متهم و از مدرسه خارج شد. عشق اول او سو یونگ (جو بو آه) و دانش آموز دیگری باعث این کار شدند. او حالا یه فرد بالغ شده و زندگیش کاملا بهم ریخته است. پس به عنوان یک معلم به مدرسه باز می گردد تا انتقام بگیرد. اما با شرایط غیر منتظره ای مواجه میشود…
این درام ، داستان شاهزاده ای را نشان میدهد که در میان عشق و نفرت گیر کرده است و برادرش را برای عشقش میکشد ، در این درام زن جوانی که زیبایی بسیاری دارد و در تمام کشور میخواهند به اون دست یابند وارد این مثلث عشق میشود . این زن زیبا ، دختر یک مقام دولتی معتبر است ، او شخصیت علمی پدرش را به ارث برده است؛ او دارای حس قوی و محبت و عدالت است، و همه چیز را با شور و اشتیاق روبرو می کند.
این سریال درباره یک زن و شوهره که نمیتونن همدیگه رو تحمل کنن ، چویی بان دو و ما جین جو هر دو ۳۸ ساله و یک زن و شوهر متاهل هستند . چویی بان دو با نداشتن کار سخت شده است و ما جین جو یک زن خانه دار با عزت نفس پایین است . هر چند وقتی که ازدواج کردند یکدیگر را دوست داشتند ، هم اکنون از یکدیگر متنفر هستند . آنها هر دو پشیمان ازدواج در چنین سن جوانی . زن و شوهر در طول زمان سفر می کنند و زمانی که خود را دانشجویان ۲۰ ساله می دانند …
نسخه چوسانی تعقیب کننده که در مورد یه طبیب که برای نجات دخترش از یه بیماری بی پایان میجنگه در حالیکه در توطئه مسموم کردن انسان های زیادی گیر افتاده دکتر شرقی چویی ون (لی دونگ ووک) که برای خانواده سلطنتی کار میکنه درگیر نقشه مسموم کردن شاه اینجونگ میشه و حالا یه فراریه. اون سعی داره دخترش رو که یه بیماری علاج ناپذیر داره رو درمان کنه. چون همسر چویی وون فوت کرده اون دخترش رو تنهایی بزرگ کرده و ...
درباره دو زن هست که اسم هر دوی اونها اوه هه یونگ هست که بخاطر اسم مشترکشون زندگیشون با هم قاطی شده, مشکل اونها فقط اسمشون نیست بلکه حرفه اونها هم مشکل ساز شده, هر دوی اونها برای کمپانی های بزرگ (شاید هم هر دو در یک کمپانی) کار میکنند, یکی از اونها رهبر تیم هست و اون یکی دستیار مدیر . کیم آه جونگ نقش دستیار مدیر رو داره. مردی در زندگی اونها هست که توانایی دیدن اینده رو داره.