«سانی کوفکس» (سندلر)، مجردی سی ساله و بی فکر و خیال است که هرگز زیر بار مسئولیت های بزرگ سالی نرفته است. اما وقتی متوجه می شود اگر زودتر وارد گود نشود تا آخر عمرش تنها خواهد ماند، برای آن که به محبوبه اش نشان دهد می تواند با مسئولیت های بزرگ سالی دست و پنجه نرم کند، پسر بچه ی پنج ساله ای به نام «جولیان» را به فرزندخواندگی قبول می کند…
«لری لیپتن» (آلن)، ویراستار کتاب است و «کارول» (کیتن)، همسرش، زن مستقل و پر شر و شوری که همیشه مترصد انجام تجربه های جدید است؛ درست برخلاف «لری» که مرد ترسو و بی جربزه ای است که به هیچ وجه اهل ماجراجویی نیست. وقتی آشکار می شود که یکی از همسایه ها (آدلر) همسرش را به قتل رسانده، «کارول» مایل است از ته و توی این معما سر در بیاورد…
یک سال از ماجرای فیلم قبلی می گذرد. این بار کوین در شهر نیو یورک گم شده است و دو دزدی که سال پیش به خانه او آمده بودند هم از زندان گریخته و فاصله چندانی با کوین ندارند...
دو مامور پلیس نیویورک به نام های “بیلی وانگ” و “دنی گارونی” بعد از اینکه دختر یکی از بازرگانان ثروتمند توسط سردسته قاچاقچیان ربوده می شود به هنگ کنگ می روند…..
معمار آمریکایی "فیلیپ دیمیتریوس" همسر خود "آنتونیا" را ترک کرده و به یک جزیره یونانی می رود. معشوقه جدیدش به همراه دخترش به او ملحق می شوند. اما پس از مدتی افراد دیگری به آنجا رفته و بر حسب اتفاق یکی از آنها "آنتونیا" و دوست جدیدش هستند...
تروریست ها یک بمب پلوتونیومی را در اختیار گرفته و تهدید می کنند که آن را در یک میدان نفتی عربستان سعودی منفجر می کنند. یک واحد ویژه ضد تروریستی برای متوقف کردن آنها اعزام می شود...