وقتی که یک سرآشپز دانمارکی برای فروش تجارت پدرش به توسکانی سفر می کند، با یک زن محلی آشنا می شود که او را تشویق می کند تا در رویکرد خود به زندگی و عشق تجدید نظر کند...
سه نسل از یک خانواده در یک آخر هفته دور هم جمع می شوند. آرزوی یک مادر بیمار برای مردن قبل از بدتر شدن بیماری، با آشکار شدن درگیری های قدیمی سخت تر می شود...
درست در زمان های مربوط به تغییرات اجتماعی ، جایی که جنگ و فقر بی داد میکرد ، ماریا که دختری سخت کوش بود برنده که دوربین عکاسی میشود . تصمیم اینکه این دوربین را نگه دارد ، زندگیش را تغییر میدهد ...
"کریستوفر" مردی دانمارکی با خوشحالی با همسر خود "ماریا" در استکهلم زندگی می کند.وقتی پدرش از دنیا می رود،مادرش اصرار می کند که او کنترل تجارت خانوادگی که در آستانه ورشکستگی قرار دارد را بدست بگیرد.او در انتخاب بین زندگی خود و احساس مسئولیتش نسبت به خانواده و گذشته اش گرفتار می شود و...
دو پسر بچه به نامهای “چاک” و “فلای” به کنار دریا میروند و خواهر کوچک چاک “استلا” را نیز با خود به آنجا میبرند. آنها به شکلی تصادفی سر از آزمایشگاه یک دانشمند حواسپرت درمیآورند. استلا از معجونی که دانشمند ساخته مینوشد و تبدیل به یک ستارۀ دریایی میشود. فلای و چاک نیز برای اینکه به دنبال او بروند از معجون مینوشند. دانشمند به آنها میگوید که اگر ظرف 48 ساعت از معجون پادزهر ننوشند برای همیشه ماهی باقی میمانند…
داستان فیلم در مورد پدر و مادر کارگردان مشهور سوئدی، اینگمار برگمان می باشد. در سال 1909، پدر او هنریک برگمان که مرد فقیری بود عاشق آنا، دختری از یک خانوادهی ثروتمند می شود. پس از ازدواجشان، هنریک بعنوان یک کشیش در شمال سوئد مشغول به کار می شود. اما پس از چند سال، آنا دیگر نمی تواند زندگی با مردم آنجا را تحمل کند...
قرن نوزدهم؛دانمارک.دو خواهر بالغ در دهکده ای دورافتاده به همراه پدر خود که پیشوای با شرافت کلیسای دهکده است زندگی می کنند.با اینکه هر دو موقعیتی برای ترک دهکده پیدا می کنند،آنها تصمیم می گیرند مانده و به پدر و کلیسا خدمت کنند.پس از چند سال زنی فرانسوی پیدا شده و از آنها درخواست می کند او را بپذیرند و...