ری یک مهندس 30 ساله است که به اسباب بازی های گاندام وسواس دارد. او یک شعار دارد که به کسی نزدیک نشود. در طول تشییع جنازه مادرش او هیچ احساسی نشان نداد. زمانی که مجبور می شود با برادر بزرگترش موری و خواهر کوچکترش لیزا زندگی کند، زندگی او زیر و رو می شود...
مای، دانش آموز مدرسه، از رفتن به مدرسه امتناع می کند. پدر و مادرش جدا از هم زندگی می کنند، بنابراین مادرش او را می فرستد تا پیش مادربزرگش بماند. مادربزرگ او به مای به عنوان جادوگر آموزش می دهد و همچنین به مای ارزش های مهم زندگی را می آموزد...
در طی یک معامله مواد مخدر، ارنست استیک شاهد قتل یک دوست است. برای جلوگیری از یک صحنه آشفته، او به عنوان راننده یک میلیونر شغلی پیدا می کند و به امید اینکه فروشنده مواد مخدر او را پیدا نکند، پنهان می شود ...