Robert Aldrich

تیم کشتی کج زنان با مشکلات زیادی روبرواند ، اما مصمم به موفقیت هستند...

یک خاخام لهستانی در آمریکا ربوده می شود و با یک سارق بانک آشنا می شود و دوست او می شود. آنها ماجراهای زیادی از جمله اسیر شدن توسط سرخپوستان دارند...

گروهی از پلیس لس آنجلس تصمیم می گیرند با درگیر شدن در اشکال مختلف فساد اداری، برخی از فشارهای شغل خود را بردارند...

"لاورنس دل" ژنرال خائن نیروی هوایی آمریکا از زندان ارتش فرار کرده و کنترل یکی از سیلوهای نزدیک به مونتانا را تحت کنترل خود می گیرد."دل" تهدید می کند اگر رئیس جمهور جزئیات دیداری که درست پس از آغاز جنگ ویتنام بین او و مشاوران رئیس جمهور انجام شده را فاش نکند،جنگ جهانی سوم را آغاز خواهد کرد...

یک بازیکن فوتبال که راهی زندان شده، تیمی از زندانیان را برای مسابقه در برابر تیم نگهبانان تشکیل می دهد. رئیس زندان از او خواسته در ازای آزادی در مقابل تیم نگهبانان شکست بخورد اما از طرفی او نگران عزت نفس زندانیان است...

در دوران فلاکت اقتصادی آمریکا، سراسر مملکت مملو از افراد بیخانمان بود. به این دسته افراد "هوبو" می گفتند که شخصی مردم آزار به نام شاک، مدیر خطوط راه آهن، از آن ها متنفر بوده و قسم خورده بود هرگز اجازه ندهد بیخانمانی، مجّانی سوار قطار شود...

وقتی خبر می رسد که گروهی از سرخ پوستان آپاچی به رهبری «اولزانا(مارتینس) با ترک منطقه شان قصد حمله به روستاها و شهرهای کوچک را دارند، ستوان جوان و آرمان گرا، «گارنت» (دیویسن) مأمور می شود تا هم راه دو راهنما به نام های «مکینتاش» (لنکستر) و «کی – نی – تای» (لوک) و سربازانش به تعقیب آنان بپردازد…

داستان جنایی خشن در دهه 1930 کانزاس اتفاق می‌افتد که در آن یک باند وارثی را می‌دزدند و تلاش می‌کنند تا باج بگیرند. با این حال، زمانی که رهبر عاشق اسیر زیبای آنها می شود، این طرح به خطر می افتد...

داستان فیلم در جزیره ای در اقیانوس آرام اتفاق می افتد. نیروهای ژاپنی و متفقین هر کدام قسمت متفاوتی از جزیره را اشغال کرده اند. وقتی گروهی از سربازان بریتانیایی برای انجام عملیات به پشت خطوط دشمن فرستاده می شوند، همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود و...

"شارلوت هولیس" پس از پیدا شدن یکی از اقوام گمشده و آشکار شدن رازی خانوادگی به جنون کشیده می شود و...

با تحریک یک پدر داغدار ، یک پلیس لس آنجلسی شرایط مشکوک خودکشی آشکار یک دختر را بررسی می کند...

جنگ جهاني دوم، سال ۱۹۴۴. «سرگرد رايسمن» (ماروين)، افسر امريکايي مستقر در انگلستان، مأموريت مي گيرد که با استفاده از دوازده سرباز محکوم (به دليل قتل، تجاوز يا دزدي)، قصري در فرانسه ي اشغال شده (محل گرد آمدن تعدادي از امراي ارتش آلمان) را منفجر کند.

پس از سقوط یک هواپیمای شرکت نفت در صحرا، بازماندگان توسط یکی از مسافران که یک طراح هواپیما است که قصد دارد برای آنها یک هواپیمای قابل پرواز از لاشه هواپیما بسازد، امیدوار می شوند...

« بیبى جین هادسن » در کودکى ستاره ‏اى مشهور بوده؛ در حالى که اکنون خواهرش، « بلانش » ( کرافورد )، در سینما، بازیگرى تراز اول شده است. یک تصادف اتومبیل که ظاهرا عاملش مستى « جین » بوده، باعث فلج شدن « بلانش » و پایان کارنامه‏ ى سینمایى او مى‏ شود …

"حضورت لوط"، رهبر یهودیان تصور می کند مردمش می توانند همراه ساکنان فاسد شهر زندگی کنند اما...

"برندون اومالی" به خانه عشق قدیمی خود "بله برکنریج" رفته و متوجه می شود او با مردی دائم الخمر ازدواج کرده است. اما کلانتری به دنبال اوست تا به دلایل شخصی دستگیرش کند و...

پس از سال 1945، شش سرباز سابق آلمانی برای خنثی کردن بمب های منفجر نشده متفقین در ویرانه های برلین استخدام می شوند.

یک خانم کارگر در صنایع پوشاک اتحادیه لباس در نیویورک، قصد دارد خودش کسب و کارش را ارتقاء دهد و ...

یک خبرنگار امریکایی از داستانی محرمانه بو میبرد که در یک کشور جهان سومی، جایی که دیکتاتور محلی از اشعه های گاما استفاده می کند، برای تبدیل بچه ها به زوج های جهش یافته ورسیدن به اهداف شوم خود سپس ...

در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم گروهی از پیاده نظامان گارد ملی مامور می شوند در منطقه ای استراتژیک یک پست توپخانه ای آماده کنند. وقتی فرمانده عملیات ستوان “کاستا” و گروهش را به میدان مبارزه می فرستند و از ارسال نیروی کمکی سرباز می زند “کاستا” تصمیم به انتقام می گیرد ...