هنگامی که اِما لوید، مجری رادیویی گفتگو محور، به یکی از شنوندگانش توصیه میکند که از دوستش جدا شود، مرد سابق داغدار تصمیم میگیرد انتقام او را بگیرد...
رایتن بیچ نیویورک. «لنرد» (فینیکس) جوانی دل شکسته از رابطه ای ناموفق به نزد ناپدری مهربانش، «روبین» (ماشونوف) و همسر او، «روت» (روسلینی) بازگشته است. پدر و مادر که نگران افسردگی و تنهایی پسر هستند می کوشند تا دختر یکی از دوستان خانوادگی، «ساندرا» (شا) را با او آشنا کنند. البته «ساندرا» خیلی زود به «لنرد» علاقه مند می شود. در حالی که نظر خود «لنرد» را دختری در همسایگی به نام «میشل» (پالترو) جلب کرده است...
داستان فیلم در بیست و چهار ساعت اتفاق افتاده و زندگی پنج شهروند نیویورکی را دنبال می کند.آنها محبور هستند پیش از طلوع خورشید روز بعد سرنوشت خود را رقم بزنند و...
در دوران رکود بزرگ،همسر بک بارون مسابقه ای برای پیدا کردن غمگینترین آهنگ در دنیا برپا می بیند.آهنگسازان از سراسر دنیا به شهر آمده تا شانس خود برای برنده شدن جایزه اول را امتحان کنند...
«راجر سانسن» ( کمبل اسکات ) بعد از اینکه با معشوقه و همینطور رئیس کاری اش بهم میزند، به همراه برادر زاده ی نوجوان اش ( جسی آیزنبرگ ) در شهر به دنبال برقراری ارتباط با دختری جدید است...
سال 1827. پس از دفن جسد «لودويگ و ان بتهوون» (اولد من)، «آنتون شيندلر» (کرابه)، دوست و ناشر آثارش نامه اي در کشوي ميز تحريرش پيدا مي کند که در آن، همه ي دارايي معنوي و آثارش را به زني مجهول که او را محبوبه ي ابدي اش خوانده، تقديم کرده است. «شيندلر»، تنها از سر کنجکاوي براي کشف اين تنها نکته ي مجهول زندگي «بتهوون»، جست و جوي خود را آغاز مي کند...
پس از یک فاجعه هوایی، «مکس کلین» یکی از بازماندگان دچار تغییر شخصیتی میشود. او که دیگر نمی تواند با زندگی سابق خود و همسرش «لارا» ارتباط برقرار کند، نوعی احساس شکست ناپذیری و خدا بودن پیدا میکند. وقتی روانشناسش از کمک به او باز میماند، او را برای دیدن یکی دیگر از بازماندگان حادثه میفرستد…
رمان نویسی به نام هلن شارپ (هاون) و دوستش مادلین اشتن ـ ستاره ی برودوی ـ (استریپ) بر سر ارنست منویل (ویلیس) با یکدیگر رقابت دارند. این دو با استفاده از اکسیر زندگی، عمر جاودانی پیدا می کنند و …
جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا»، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند..
یک نویسنده با یک خماری وحشتناک ، یک خالکوبی جدید روی بازوی خود ، یک زن با سربریده شده در انبار مواد مخدرش بیدار می شود و هیچ خاطره ای از وقایع شب قبل ندارد...
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه...