یک تهیه کننده تازه کار که به تازگی از محل کار قبلی اش اخراج شده، تصمیم به شروع و راه اندازی برنامه تلوزیونی شادی که ویزه صبح ها میباشد به نام "گل نیلوفر" می گیرد اما با دشواری های بسیاری روبرو می شود...
زنی ۴۰ ساله (کیسی) که هنوز ازدواج نکرده، از صمغ نوعی پوست درخت ترکیه ای برای باردار شدن استفاده می کند! بعد از هفت سال ، او و بهترین دوستش (رولند) که این راز را میداند درگیر است. کیسی بدون اینکه از قضیه خبردار شود و بدون اینکه بداند دهنده ی اسپرم والی است نه رولند، عمل تلقیح مصنوعی را انجام می دهد. حالا هفت سال گذشته و پسر کوچولوی کیسی به جای اینکه شبیه رولند باشد شباهت بسیاری پیدا کرده به والی. به این ترتیب والی راز مهمی دارد که باید آن را افشا کند و قال قضیه را بکند…
پس از جنگ جهانی دوم یکی از اعضای سیرک که از اتاقهای گاز آلمانها در امان مانده بوده تبدیل به سردسته گروهی در آسایشگاه روانی بازماندگان این اتفاقات می شود...
"فی گریم" توسط یک مامور سی آی ای مجبور می شود دفترچه ای که متعلق به همسر سابق و فراری اش است را پیدا کند.دفترچه حاوی اطلاعاتی است که انتشار آنها موجب به خطر افتادن امنیت آمریکا می شود."فی" برای بدست آوردن آن عازم پاریس می شود...
زمانی که یک غریبه به نام آگی رز، به طور غیرمنتظره ای در آغوش او می میرد، وضعیت غم انگیز یک فروشنده بیمه تغییر می کند. با فرض هویت مرد مرده، فروشنده زندگی دوگانه ای را آغاز می کند و آن را از زندگی خود مخفی نگه می دارد...
در حالي که «رامسس» خود را براي تصاحب تاج و تخت آماده مي کند، برادرش «موسي» بي قيد و بي تفاوت، روزگار مي گذارند تا آن که به رمز و راز واقعي گذشته اش پي مي برد؛ اين که از قوم بني اسراييل است و در شيرخوارگي او را در سبدي جاي داده اند. و به رودخانه سپرده اند تا از قتل عام جان سالم به در ببرد.
"ریکی هیمن" دستیار مالک یک تلویزیون فروشگاهی،مسئول نزدیک به دو سال فروش بد شناخته می شود.او تنها یک فرصت دیگر دارد.به طور اتفاقی،او و "کیت نیول" با "جی" برخورد می کنند و تصمیم می گیرند او را همراه خود ببرند.چیزی که آنها فکرش را هم نمی توانند بکنند این است که "جی" واقعا بهترین انسانی است که وجود دارد و...
۴ سال پس از حوادث پارک ژوراسيک در جزيره نوبلار، «جان هاموند» در می يابد که در جزيره سورنا واقع در نزديکی جزيره نوبلار تعدادی زيادی دايناسور پرورش يافته اند. گروهی به رهبری پسر عموی هاموند که اکنون کنترل شرکت اينجن را در دست گرفته تصميم دارند تا اين دايناسورها را اسير کرده و به پارک دايناسورها در سان ديگو منتقل کنند تا از اين طريق بتواند درآمد کلانی را بدست آورند...
یک گنگستر که رئیسش در تیمارستان می باشد، به صورت موقت کنترل امپراتوری شرورانهشان را به دست می گیرد تا رقبایی که قصد تصاحب امپراتوری را دارند، از دور خارج کند...
زمانی که قهرمان بوکس، سلطان، تصمیم میگرد چیز جدیدی به بوکس اضافه کند تا سود دهی بیشتری داشته باشد، سراغ مردی می رود که تنها او توانسته قهرمان را شکست دهد...
فصل سوم از مجموعه "قانون و نظم" مخاطبان را به عمق ذهن جنایتکارانش هدایت میکند و در عین حال رویکردهای روانشناختی نفسگیری که تیم پرونده اصلی از آنها برای حل جنایات خود استفاده میکند، دنبال مینماید.
داستان سریال درباره رابطه دو نفر به نامهای ویلیام ترومن و گریس آدلر است در در آپارتمانی در نیویورک سیتی زندگی می کنند. ویل وکیل است و گریس طراح داخلی...