داستان واقعی و باورنکردنی یک خانواده ارمنی که مجبور به فرار از خانهشان در طول فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شدند، و سفری را برای یافتن یک جامعه برای اینکه آن را خانه خود بنامند آغاز کردند.
این فیلم، روایتگر داستانی از زنان فداکار و وفاداری است که در دل خانوادهای قدرتمند از مافیای نیویورک در اواخر قرن بیستم زندگی میکنند و به تصویر کشیدن نقشآفرینی آنها در دنیای پر رمز و راز مافیا میپردازد.
میچ جنینگز، با وجود اعتیاد و شرمندگی، در بیسبال حرفهای شانس خود را امتحان میکند، اما این شانس راز وحشتناکی را در تیم آشکار میکند که جان یک دختر قربانی قاچاق جنسی را به خطر میاندازد...
داستان عشق و رفاقت در دوران استبدادی آپارتاید . به تصویر کشیدن فراز و نشیب های زندگی سه شخصیت اصلی در آفریقای جنوبی و پیچیدگی های زندگی آنها در طول سالیان دراز و پر وحشت...
یک کشیش شهر کوچک وقتی که محکومی که او برای قتل همسرش بخشیده بود ، پنج سال بعد به شهر باز می گردد ، مجبور می شود با یک عمل بخشش روبرو شود، در حالی که کلانتر شهر تحقیقاتی را درباره یک قتل دیگر که ممکن است مربوط باشد، انجام می دهد...
در غرب قدیم، یک زن هندی سرخپوست و یک باند بدنام از قانون شکنان وقتی با موجودی باستانی در جنگل مرموز چوب سیاه روبرو می شوند، خود را درگیر جنگ برای زندگی خود می بینند ...
در حالی که همه در یک سفر اسکی ، دور هستند، همسایه رابرت دو دزد بیکار را استخدام می کند تا آخرین اختراع او را بدزدند. سگ های محله از اختراعات رابرت برای راه اندازی خانه ای از وحشت برای دزدان استفاده می کنند ...
داستان چهار دوست صمیمی و قدیمی که در تعطیلات آخر هفته تصمیم می گیرند از جاده خارج شده و به شهر کوچکی در غرب تگزاس معروف به "مارفا" بروند. چه چیزی آنها را به این کار ترغیب کرد؟ این موضوع می تواند عجیب و غیر قابل توضیح باشد ...
یک سگ ارتشی شجاع به ایالات متحده بازمیگردد، جایی که با وجود خطری که در هر گوشهای در کمین است، به نگهبان قهرمان خود کمک میکند تا در یک سفر کمپینگ با دختر خشمگینش پیوند بخورد...
داستان در دهه 1920 در هاوایی در جریان است. یک جوان عاشق دختری میشود که از سطح و طبقه بالاتر اجتماعی نسبت به او برخوردا است و تلاش میکند تا به این عشق ممنوعه برسد و…
جورج، دانشمندی که در روتردام زندگی میکند، از فضای آکادمیک دلزده شده است. مرگ ناگهانی یکی از دوستان قدیمیاش، انگیزهای قوی برای او میشود تا به ریشههای آفریقایی خود بازگردد. او در گینه استوایی، مدیریت یک ایستگاه تحقیقاتی قدیمی و متروک در دل جنگل را بر عهده میگیرد. در آنجا، با پسرکی یتیم و با روحیهای شاد آشنا میشود که نگاه محتاط جورج را نسبت به زیباییها و رنگارنگی این مکان تغییر میدهد.
زمانی که یک دانش آموز فیلمساز و دو دوستش به Kern County می روند تا یک فیلم مستند ضبط کنند، با خانواده ای مرموز آشنا شده و سپس متوجه این می شوند که چرا جعبه ی پاندورا هرگز نباید باز شود…