توری، یک وکیل تازه بیکار شده، سفری را برای پیدا کردن شمعهای حنوکیه آغاز میکند. این سفر او را به یک بار در شیکاگو میکشاند، جایی که او روحیه تعطیلات را متحول میکند و شجاعت پیدا میکند تا مسیر جدیدی را در زندگی دنبال کند.
لوسی و دوست پسرش برای هیجانانگیزتر کردن رابطهشان، در یک بار با نامهای مستعار با هم ملاقات میکنند. چند روز بعد لوسی در یک گزارش خبری میبیند که یک نفر با نامی مشابه با نام مستعاری که او در آن بار استفاده کرده است، مفقود شده است...
بت، یک نگهبان داوطلب در یک شهر شمالی دورافتاده، با یک بیماری همهگیر افسردگی که ساکنان باقیمانده شهر را به موجوداتی خالی و بیروح تبدیل میکند، مبارزه میکند...
جولی ریورز پس از تلاش برای تشکیل خانواده، باردار می شود و با شوهرش به خانه جدیدی نقل مکان می کند. به او توصیه شده که استراحت اجباری در رختخواب داشته باشد، اما او شروع به دیدن اتفاقات شبح وار در سراسر خانه می کند...
این فیلم داستان یک زوج متاهل را دنبال می کند که به سختی با هم ارتباط برقرار می کنند. برای تلاش برای برقراری ارتباط مجدد، آنها در فصل تعطیلات به مسافرخانهای دنج در یک شهر کوچک می روند ...
تهیهکنندهای در برنامه صبحگاهی، با تصمیم به "مثبت گفتن" در سال جدید، با مردی که همیشه پاسخ مثبت میدهد، ملاقات میکند. این ملاقات، دریچهای به سوی بزرگترین داستان زندگی او و همچنین عشق او میگشاید.
"نیکا" به جرم کشتن اعضای خانواده اش در یک تیمارستان بستری میشود و پس از مدتی روانپزشک نیکا به او عروسک مشهور شهر را هدیه می دهد که همین امر کافی است تا یک سری قتلهای سریالی در داخل آسایشگاه آغاز شوند.
جوناه که یک قمار باز بیکار با بدهی ها سنگین می باشد تصمیم میگیرد دخترش که اختلال بینایی دارد را به یک سفر جاده ببرد تا بتواند قبل از نابینا شدن، شفق شمالی را ببیند...
پس از اینکه یک نفر در یک اتاق گفتگوی آنلاین به دخترش نزدیک می شود، یک خانه دار (آنی پاتس) به عنوان یک نوجوان تنها ظاهر می شود تا به افشای شکارچیان جنسی کمک کند...
"کمیل میدوز" دختر جدید آکادمی معتبر دختران ادلوین است. پس از ورود وی ، شش دوست او ، او را دعوت می کنند تا در یک مراسم دیرهنگام به آنها بپیوندد ، و روح یک دانشجوی سابق مرده را که گفته می شود سالن ها را تسخیر می کند ، احضار می کنند . اما قبل از صبح ، یکی از دختران مرده است و ...
داستان این فیلم مهیج و رازآلود از آنجایی شروع میشود که ری مونرو به همراه همسر و فرزندش در حال رانندگی در بزرگراهی هستند و برای استراحت در یک منطقه توقف میکنند. اما طولی نمیکشد که فرزندش در یک حادثه سقوط میکند و بازوی او دچار شکستگی میشود. پس از این اتفاق ری فرزندش را نزد دکتر میرساند و خود به طبقهی پایین بیمارستان میرود تا کمی استراحت کند. اما او بعد از نشستن روی صندلی به خوابی فرو میرود که بعد از بیدار شدن همه چیز تغییر میکند و…