داستان فیلم مربوط به زندگینامهٔ فرانک ابگنیل است، کسی که شهرتش را به خاطر سابقه فعالیتش به عنوان جاعل چک، کلاهبرداری و حقههای فرارش از دست ماموران بهدست آورد. او در دهه شصت میلادی و در ۱۶ سالگی توانسته بود، چکهای جعلی که مجموعاً به مبلغ ۴ میلیون دلار آمریکا ارزش داشت را در ۲۶ کشور جهان نقد کند، طوری که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلیبودن چکهای او نبود و تا هجده سالگی، بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و در ۲۶ کشور جهان به این کلاهبرداریها دست زد. اَبیگنِل به خاطر عضویت جعلی که در «خطوط هوایی سراسری آمریکا» داشت، میتوانست بهصورت رایگان در هتلها اقامت کند و تمام هزینههای غذا و تفریحش بهطور مستقیم به شرکت ارسال میشد. حتی خودش را به عنوان وکیل جا زد و در چندین پروندهٔ دادگاهی شرکت داشت. او سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگیر شد و به دوازده سال زندان محکوم شد که البته پس از گذراندن پنج سال از دوران محکومیت خود به خدمت سازمان افبیآی درآمد تا در شناسایی چک های جعلی و سرقتی کمک کند.
دکتر "کرین" دندانپزشک قاتل از آسایشگاه روانی که پس از دستگیری به آن منتقل شده بود فرار می کند.او که می خواهد یک زندگی عادی داشته باشد به شهری غربی رفته و با نامی جعلی در آنجا زندگی می کند اما همه چیز برای او خوب پیش نمی رود و...
زئير، سال 1967. در يک اردوگاه سربازان مزدور، يک بيماري عفوني مرموز توجه مقامات بهداري ارتش امريکا را جلب مي کند و دکتر «سام دانيلز» مأمور بررسي مي شود...
زنی پی میبرد که همسرش، هم مظنون اصلی یک پرونده قتل است و هم مورد اخاذی قرار گرفته است. اما، این تنها بخشی از حقیقت ماجراست و واقعیت از آنچه به نظر میرسد پیچیدهتر است.
پس از بازگشت از ویتنام، یک سرباز متوجه میشود که محلهاش به شدت خراب شده است . او با برخی از دوستان خود تماس می گیرد و با هم نقشه ای برای خلاص شدن از شر باند طراحی می کنند...
یک گروهبان پلیس و یک افسر مراقبت از مجرمان آزاد شده، با همکاری یکدیگر تلاش میکنند تا قبل از آنکه یک متجاوز ج.ن.س.ی که از زندان آزاد شده است، به تهدیدهایش علیه پنج زنی که سالها پیش شهادتشان منجر به محکومیت او شده بود، جامه عمل بپوشاند، جلوی او را بگیرند.
دو خبرنگار، تریسی و چاک، پیامی از شخصی که درباره "دنیای آینده" چیزهایی کشف کرده بود دریافت می کنند. این شخص قبل از اینکه بتواند چیزی در مورد دنیای آینده به کسی بگوید، کشته می شود. بنابراین آنها دست به کار می شوند و...
مردی به امید درمان تشنجهای خشونتآمیز خود، موافقت میکند که مجموعهای از میکروکامپیوترهای آزمایشی را در مغزش قرار دهد، اما ناخواسته متوجه میشود که خشونت اکنون پاسخی لذتبخش به مغز او ایجاد میکند.
مردی بیدار می شود و خود را در قرن 22 پیدا می کند ، جایی که زنان بر جهان حکومت می کنند و مردان برده ای به نام دینک هستند. او اسیر شده و به عنوان یک برده فروخته می شود ، اما با یک حرکت شورشی مرد فرار می کند...
استریپر بلیز استار که خودش را بازی میکند، با نادیده گرفتن "عملکردهای مطبوعاتی" برنامهریزیشده و گذراندن آخر هفتههایش در کمپ ، مامور خود را - که نامزد او نیز هست - به سمت حواس پرتی سوق میدهد...