Keisuke Koide

یک فرمانده نیروی دریایی و یک سرباز جوان، وارد مبارزه با غارتگران می شوند کسانی که دهکده های کوچک در چین را به تصاحب خود در آورده اند...

داستان دو دانش آموز مدرسه ای به نام های هاروت و چیکا که از اعضای باشگاه موسیقی می باشند. این دو دوست دوران کودکی باید با کمک همدیگر چالش هایی را که در زندگی شان وجود دارد را از سر راه بردارند...

تحقیقات دربارۀ یک قتل به هیچ نتیجه ای نمیرسد، تا زمانی که یک روزنامه نگار سرنخ های جدیدی کشف میکند و به دنبال جنایتکاران می رود...

در ژاپن, سرهنگ "یوکی" پیشنهاد ایجاد یک مدرسه جاسوسی را می دهد, در همین حین "کاتو" که با مجازات اعدام مواجه هست سعی می کند به هر صورت ممکن خود را وارد این مدرسه کند او موفق به انجام این کار می شود و بعد از آموزش های سخت حال باید اولین ماموریت خود را با موفقیت پشت سر بگذارد و ...

پسر یک دیکتاتور نظامی که دچار مشکل روحی شده است، عاشق دختری می شود که در کوهستان بزرگ شده است...

یک سال پس از خودکشی کیساراگی میکی مدل C-list، پنج نفر از طرفداران او برای یک جلسه بزرگداشت گرد هم می آیند. آنها کم کم متوجه می شوند که مرگ او آنطور که آنها فکر می کردند رخ نداده است. هر چه بیشتر صحبت می کنند، قضیه بیشتر به حقیقت نزدیک می شود....

"کیسوکه کیوده" دانشجویی عادی و تنها است.یک روز او با زنی زیبا و جذاب برخورد می کند.متاسفانه او رباتی با ظاهری انسانی است که هیچگونه احساسی ندارد...

"میکا" دخترِ دبیرستانی که به شروع به ارسال اس ام اس به پسری اسرار آمیز می کند. هنگامی که "هیرو"، هویت واقعی پسر فاش می شود، میکا شوکه می شود و ...

جنگل بهشتی درباره عکاسی به نام ماکوتو است که در طول کریسمس به نیویورک سفر می کند تا به دنبال بهترین دوست خود شیزورو بگردد. این دو اولین بار زمانی که ماکوتو در مراسم ورود به دانشگاه خود شرکت کرد، ملاقات کردند...

نویسنده میسوزو ناکاهارا به مشارکت خود در ماجرای 300 میلیون ین اعتراف می کند. در روزهای پر هرج و مرج دهه 1960، میسوزو، یک دختر دبیرستانی تنها از خانواده ای آشفته، پناهگاهی را با برادر نیهیلیست خود ریو و دوستانش پیدا می کند که روز به روز در اطراف یک کافه بار در سایه آویزان می شوند و خود را درگیر رابطه جنسی و مواد مخدر می کنند...

یک گروه موسیقی دخترانه باید پیش از جشنواره مدرسه خود، نواختن یک آهنگ را بیاموزند و...

ریو آیهارا خجالتی و ساکت به هیچ کجا نمی رود . اگرچه او می‌خواهد دوستانی پیدا کند، اما در صحبت کردن و برقراری یک مکالمه عادی مانند دیگران مشکل دارد. به نظر می رسد که هر وقت او صحبت می کند، کلمات به درستی بیرون نمی آیند. به تدریج، ریو به زندگی در سکوت به عنوان یک دانش آموز تنها و درونگرا عادت می کند . ریو بدون اینکه با کسی صحبت کند، نیازی به تلفن همراه ندارد. او که آرزوی صحبت کردن با دوستانش را دارد، یک تلفن همراه در ذهن خود برای مکالمات تلفنی خیالی درست می کند، و در کمال تعجب او یک روز شینیا آن طرف را برمی دارد. ریو برای اولین بار در زندگی خود کسی را پیدا کرده است که بتواند با او صحبت کند...