تیمی از بازیکنان بیسبال لیگ کوچک که چندان شناخته شده نبودند، فصل بازیهایشان را به پدر یکی از اعضای تیم تقدیم کردند که بیماری سختی داشت. با این کار، کاری غیرممکن را انجام دادند و به فینال سری جهانی راه یافتند. این بازی به قدری جذاب بود که به سرعت به یکی از بازیهای کلاسیک و ماندگار شبکه ESPN تبدیل شد.
یک گروه شش نفره از دوستان در یک سفر جاده ای در یک جاذبه پارک تفریحی به نام "دارک راید" توقف می کنند، غافل از اینکه یک روانی که به طرز وحشیانه ای دو دختر را به قتل رسانده است، به تازگی از یک آسایشگاه روانی فرار کرده و ...
ماریو پسری در اوایل نوجوانی است که مشتاقانه منتظر گذراندن تابستان در یک سفر کمپینگ با پدرش بوده است. اما وقتی پدرش درست زمانی که مدرسه در ماه ژوئن پایان مییابد، شغل جدیدی پیدا میکند، برنامههای آنها در معرض خطر قرار میگیرد...
گروهی از بچه های دردسرساز فوتبال را یاد گرفته و تبدیل به قهرمان می شوند.آنها خود را شناخته،دوستانی پیدا کرده و مشکلات شخصی و خانوادگی خود را حل می کنند...
پسرکی جعبهای پر از دانههای لوبیا سبز پیدا میکند. وقتی او این دانهها را میکارد، ساقه لوبیایی به سمت ابرها رشد میکند و به قلعهای میرسد که محل زندگی غولها است.
"ربکا" یک دختر روستایی، کالج خود را در لس آنجلس آغاز می کند. در کالج او با "کراول" دانشجویی تندخود و غیرقابل پیش بینی آشنا می شود. در تعطیلات او "کراول" را به خود به خانه می برد. پدر و مادر "ربکا" هیچگاه فردی را شبیه به او ندیده اند و هنگامی که از نامزدی آنها مطلع می شوند به شدت شوکه می شوند...
اسکات به همراه مادر و ناپدری اش به یک محله جدید اسباب کشی میکنند، همچنین میخواهد که بیسبال یاد بگیرد. از طرفی تیم بیسبال محلی، کوچولو ها را نیز زیر پر و بال خود می گیرد و خیلی زود او به عضویت این تیم در می آید و ...